۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

مسیح پیامبری که از نو باید شناخت



ولادت پیامبرصلح و آزادی عیسی مسیح را به همه مسیحیان، مسلمانان و آزادیخواهان جهان تبریک می گوییم.

اگر بنا باشد مشهورترین آدم روی زمین را پیداکنیم نام عیسی مسیح در رأس این جستجو خواهد بود. اما تعجب نکنید اگر کسی بگوید یکی از ناشناخته ترین ها نیز خود اوست. میلیاردها انسان روی کره خاکی تولد او را جشن می گیرند، به نام او به کلیسا می روند، صلیب او را بر سینه دارند و در نام او می زیند. اما اگر فراتر از نام رویم و حقیقت او را بجوییم هاله ای از ابهام خواهیم یافت. گروهی خدایش خوانند و برخی گمراه و دروغگویش شمرند و مستحق مجازات مرگ.

اریش فروم او را با کارل مارکس همخون می داند و ماکس وبر اخلاق پروتستانی وابسته به او را زمینه ساز رشد بورژوازی و احیاگر روح سرمایه داری غرب می شمرد. پاپ به نام او در واتیکان پادشاهی می کند و کشیشان امریکای لاتین درکنار زحمتکشان، برای رهایی از سلطه شاهان جان فشانی می کنند.

دولت امریکا به نام مسیح، اسرائیل و صهیونیسم را تدارک می کند و در آن سو چهره هایی چون اسقف کاپوچی روحانی مسیحی مدافع فلسطینیان آواره اند.

به راستی عیسی کیست؟ پسرانسان یا فرزند خدا؟ کارل مارکس یا پاپ اعظم؟ سوسیالیست یا بورژوا؟

با این همه تفاوت در تصویر پردازی از او، چه کسی می تواند مدعی شود مسیح واقعی را بازشناخته است؟ با کدام معیاری این ادعا را ارزیابی کنیم؟ سیمای حقیقی او را از کجا می توان شناخت؟

اناجیل

به انجیل هایی که پیروانش نوشته اند سر می زنیم. کتاب هایی که چند دهه بعد از او نگاشته شده اند. لوقا انجیل خود را چنین شروع می کند:

"بسیاری کوشیدند شرح زندگی عیسی مسیح را به نگارش در آورند برای انجام این کار، ازمطالبی استفاده کرده اند که از طرق شاگردان او وشاهدان عینی وقایع، در دسترس ما قرار گرفته است. اما از آنجا که من خود، این مطالب را از آغاز تا پایان با دقت بررسی و مطالعه کرده ام چنین صلاح دیدم که ماجرا را بطور کامل و به ترتیب برایتان بنویسم". اما کشف سیمای واقعی مسیح از میان این روایت ها که آمیخته با تصورات و ذهنیت های راویان است کارساده ای نیست.

همچنان که روایت های ناهمگون درآنها می بینیم. در حالی که عیسی درحیات خود با زنان همچون مردان رفتار کرده و به گفت وگو با آنان می پردازد. به پرسش ها و خواست هایشان گوش می سپارد. برای حضورشان در اجتماعات هیچ منعی قائل نیست. اما در رساله این شاگردان می خوانیم که پس از او حکم می کنند:

"زنان شما در کلیساها خاموش باشند زیرا که ایشان را حرف زدن جایز نیست بلکه اطاعت نمودن، چنان که تورات نیز می گوید. اگر می خواهند چیزی بیاموزند در خانه از شوهران خود بپرسند چون زنان را در کلیسا حرف زدن قبیح است1"

همین پولس که رساله های چندی از او در عهدجدید نقل شده و تعالیم عیسی مسیح را برای پیروانش بازگو می کند مدعی است سایر راویان به انحراف رفته اند و مردم را از آنها برحذر می دارد:

"تعجب می کنم که بدین زودی از آن کس که شما را به فیض مسیح خوانده است بر می گردید به سوی انجیلی دیگر، اگرکسی انجیلی غیراز آن که پذیرفتید بیاورد ملعون باد2"

علی رغم تعدد منابع و راویان کلام مسیح و اختلافات آنها با یکدیگر، بنا به گزارش همین متون، انجیل که به معنی مژده است درزمان حضور عیسی مسیح به پیام او اطلاق می شد. انجیل چیزی غیر از کتبی بوده است که بعدها این نام را برخود نهادند. چنانکه عیسی مسیح خود از انجیل خویش نام می برد.

" هرکه به خاطر من و انجیل جان خود را فداکند آن را نجات خواهد داد3"

" بدیشان گفت در تمام عالم بروید و جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنید4"

با این وجود انجیلی از آن مسیح داشته ایم و اناجیلی از شاگردان او داریم که کوشیده اند بخشی از پیام او و انجیل او را به ما برسانند. هرچند که بخش هایی نیزاز قلم افتاده است. چنان که یوحنا در پایان انجیل خود بدان اشاره دارد:

" و این شاگردیست که به این چیزها شهادت داد و اینها را نوشت و می دانیم که شهادت او راست است و دیگر کارهای بسیار عیسی بجا آورد که اگر فردا" فردا" نوشته شود گمان ندارم که جهان هم گنجایش نوشته ها را داشته باشد5"

پیام عیسی

با همه این اوصاف اکنون برماست که از میان همین اناجیل و رساله های راویان که قدیمی ترین اسناد این حوزه اند، سیمای راستین مسیح و پیام انجیل او را بازیابیم.

انجیلی که قرآن کتاب مسلمانان نیز خود را تصدیق کننده و ادامه دهنده آن می داند و مسیحیان زمان خویش را به عمل به آن فرا می خواند، مائده 47: اهل انجیل به آنچه خداوند در آن نازل کرده است حکم کنند". یا مائده 68: " به اهل کتاب بگو شما ارزشی ندارید مگر تورات و انجیل را و آنچه از جانب خدا نازل شده برپا دارید"

درمیان متون به مسیحی بر می خوریم که به جای گلایه از بی دینان سخت از رفتار واعظان و کاهنان یهود برآشفته است:

"آن گاه عیسی به مردم و شاگردانش فرمود: علمای مذهبی و فریسیان برکرسی موسی نشسته اند و احکام او را تفسیرمی کنند. پس آنچه به شما تعلیم می دهند به جاآورید اما هیچگاه از اعمالشان سرمشق نگیرید. زیرا هرگز به تعالیمی که می دهند خود عمل نمی کنند. ایشان احکام دینی را همچون بارهای سنگینی بر دوش شما می گذارند اما خودشان حاضر نیستند آنها را بجا آورند. هرکاری می کنند برای تظاهراست. دعاها و آیه های کتاب آسمانی را می نویسند و به بازوهایشان می بندند تا جلب توجه کنند و مردم آنها را دیندار بدانند. چقدر دوست می دارند که در میهمانی ها ایشان را درصدر مجلس بنشانند و درعبادتگاه ها همیشه در ردیف جلو قرار گیرند. چه لذتی می برند که مردم در کوچه و خیابان ایشان را تعظیم کنند و به آنان آقا و استاد گویند. اما شما چنین القابی را از مردم نپذیرید، چون شما یک استاد دارید و همه شما با هم برادر و برابرید.... وای به حال شما ای فریسیان! چقدر ریاکارید....نماز خود را طولانی می کنید تا مردم شما را دیندار بدانند ولی دور از چشم دیگران اموال بیوه زنان بیچاره را می خورید... همه جا را زیر پا می گذارید تا کسی را پیدا کنید که مرید شما شود و وقتی موفق شدید او را دوبرابر بدتر از خودتان سزاوار جهنم می سازید6."

صلیب خویش را بردارید

جستجو را پی می گیریم، می بینیم پیروان او صلیب عیسی را به نشانه وابستگی به او بر گردن می آویزند، بر تارک معابدشان نیز صلیب او را نصب می کنند، در برابر صلیب او به تعظیم می ایستند و خود را از گناهان پاک می نمایند. اما در متون عیسایی را می بینیم که سخن از صلیبی دیگر می گوید. سخن از صلیب مسیح نیست، بلکه حرف از صلیب من و توست:

" هرکه صلیب خود را برنداشته از عقب من نیاید لایق من نباشد7"

"اگرکسی بخواهد از من پیروی کند باید خود را فراموش کرده و صلیب خود را بردارد و به دنبال من بیاید. زیرا هرکس بخواهد جان خود را حفظ کند آن را ازدست خواهد داد8"

درقاموس او مرگ و زندگی معنایی دیگر دارند. چه نزدیک است به نگاه حسین بن علی وقتی از مکه به سمت کوفه بیرون می آید. مسلمانی که بوی مرگ را از کاروان او شنیده است، بر او خرده می گیرد که تو مگر در قران نخوانده ای که خود را بدست خود به هلاکت میندازید؟ حسین می گوید ازقضا برای عمل به همین آیه می روم.

مسیح در جستجوی پیروانی است که صلیب خویش را پیش از آن که ستمگران برافرازند خود بردست گیرند، در راه حقیقت ازجان نهراسند، نه آن که صلیب دیگری را بر گردن آویزند و جز به رفاه و آسایش خویش نیندیشند.

عیسی و سرمایه داری

برخورد او با ثروت اندوزی و مال پرستی چنان بود که حتی شاگردان را به شگفتی وا می داشت. وقتی ثروتمندی که همه احکام شرعی را بجا می آورد نزد او آمد تا عیسی تعلیمی تازه به او دهد پاسخی شگفت از او شنید:

"عیسی به وی نگریسته او را محبت نمود و گفت ترا یک چیز ناقص است، برو و آنچه داری بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی یافت و بیا صلیب را برداشته مرا پیروی کن. لیکن او از این سخن ترش رو و محزون گشته روانه گردید زیرا اموال بسیار داشت. آن گاه عیسی گرداگرد خود نگریسته به شاگردان خود گفت چه دشوار است که توانگران داخل ملکوت خدا شوند. چون شاگردانش از سخنان او در حیرت افتادند عیسی باز توجه نموده بدیشان گفت ای فرزندان چه دشوار است دخول آنانی که به مال و اموال توکل دارند در ملکوت خدا. سهل تراست که شتر به سوراخ سوزن درآید از این که شخص دولتمند به ملکوت خدا داخل شود. ایشان بغایت متحیرگشته....9"

همین تعالیم عیسی بود که از یهودیانی که جان به عزرائیل نمی دادند و مال و ثروت را از جان عزیزتر می داشتند چنان آدمیانی ساخت که سوسیالیست های قرن 19 هم که خود را سوسیالیست علمی و نه تخیلی می شمردند نتوانستند چنان مناسباتی برقرار سازند:

"همه ایمانداران با هم می زیستند و در همه چیز شریک می بودند و املاک و اموال خود را فروخته آنها را به هرکس به قدر احتیاجش تقسیم می کردند10"

" جمله مؤمنین را یک دل و یک جان بود. به حدی که هیچ کس چیزی از اموال خود را از آن خود نمی دانست بلکه همه چیز را مشترک می داشتند"11

" هیچ کس از آن گروه محتاج نبود زیرا هرکه صاحب زمین یا خانه بود آنها را می فروختند و قیمت بیع آن را آورده به قدم های رسولان می نهادند و به هریک به قدر احتیاجش تقسیم می نمودند.12"

توحید

چنین شد که همه چیز وارونه شد. به جای صلیب ما، صلیب مسیح نشست، به جای آن که ما از مسیح بیاموزیم و در راه حقیقت و عدالت و رحمت، از جان و مال بگذریم، باورکردیم که او قربانی شود تا ما به آسایش و آرامش رسیم. و چنین شد که برخی اسقفان با سلاطین همراه شدند و کشیشان آزادیخواه امریکای لاتین که صلیب خویش برگرفته با ستمگران می ستیزند به حکم آنان گمراه!

از همه اینها بگذریم، مسیحی که خود را بنده خدا و فرستاده او معرفی می کرد، به خدایی رساندیم و از یاد بردیم که او خود چه گفته بود:

"شخصی دوان دوان آمده ...سئوال نمود که ای استاد نیکوچه کنم تا وارث حیات جاودانی شوم. عیسی بدو گفت چرا مرا نیکو گفتی و حال آن که کسی نیکو نیست جز خدا فقط.13"

"عیسی گفت مرا می شناسید و نیز می دانید از کجا هستم و از خود نیامده ام بلکه فرستنده من حق است که شما او را نمی شناسید14".

یهودیان تعجب نموده گفتند این شخص هرگز تعلیم نیافته چگونه کتب را می داند. عیسی درجواب ایشان گفت تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من. اگر کسی بخواهد اراده او را به عمل آرد درباره تعلیم خواهد دانست که از خدا است یا آن که من از خود سخن می رانم.15

او مرا فرستاده است16.

اول همه احکام اینست که خدای ما خداوند واحداست و خداوند خدای خود را به تمامی دل وتمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما ...17

تشنگان عدالت

چنین است که مسیح دو چهره دارد. همچنان که صلیب، و همچنان که کشیش دو گونه دارد. اما به راستی سیمای راستین مسیح را چه کسی باز خواهدشناخت؟ آنها که کوس جنگ می نوازند و برای همنوعان خویش صلیب برپا می دارند یا آنها که صلیب خویش بر دوش می کشند و برای برقراری صلح جان می بازند؟

متولیان دینی پس از او رواج دادند که روح عیسی با راه قیصر سازگار است، اما به شهادت همین اناجیل، عیسی مسیح به یارانی دیگر دل بسته بود. او به سلاطین و حکام پشت کرده و درصدد بود طرحی نو دراندازد و جهانی نو بیافریند. جهانی عاری از سلطه گری و استکبار:

آنانی که حکام امت ها شمرده می شوند بر ایشان ریاست می کنند و بزرگانشان بر ایشان مسلط اند. لیکن در میان شما چنین نخواهد بود بلکه هرکه خواهد درمیان شما بزرگ شود خادم شما باشد. و هرکه خواهد مقدم بر شما شود غلام همه باشد.18"

" ای دولتمندان! به جهت مصیبت هایی که برشما وارد می آید گریه و ولوله نمایید. دولت شما فاسد و رخت شما بیدخورده می شود. طلا و نقره شما را زنگ می خورد و رنگ آنها برشما شهادت خواهدداد"19.

او که بارها گفته بود هرکس پیروی مرا خواهد صلیب خویش را بردارد، می دانست که برقراری عدالت، محبت و رحمت در مناسبات بشری بدون از خود گذشتگی میسر نخواهد بود.

" گمان مبرید که آمده ام تا سلامتی بر زمین بگذارم، نیامده ام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیررا....و هرکه صلیب خود را برنداشته از عقب من نیاید لایق من نباشد؛ هرکه جان خود را دریابد آن را هلاک سازد و هرکه جان خود را بخاطر من هلاک کرد آن را خواهدیافت 20"

" الان هرکه کیسه دارد آن را بردارد و همچنین توشه دان را و کسی شمشیر ندارد جامه خود را فروخته آن را بخرد21"

"به ایشان گفت می دانید خوشا به حال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا ایشان سیرخواهندشد.... خوشا به حال رحم کنندگان زیرا برایشان رحم کرده خواهدشد... خوشا به حال زحمت کشان برای عدالت زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است"22

اما در کشمکش امروز جهان که قیصر به نام مسیح تشنگان عدالت و محبت را بر صلیب می کشد، سیمای راستین عیسی را چگونه باز بینیم؟

پی نوشت:

1- رساله اول پولس رسول به قرنتیان باب 14 فراز 34

2-رساله پولس رسول به غلاطیان، باب اول فراز7-8

3- انجیل مرقس باب 8 فراز35

4- مرقس باب 16 فراز15

5- یوحنا، باب 21، فراز24-25

6- متی باب 23فراز1- 15 همچنین لوقا باب 11 فراز43 و مرقس باب 12 فراز 38

7- متی باب 10 فراز38

8- مرقس باب 8 فراز34 و 35

9- مرقس باب 10 آیه 22-25

10- اعمال رسولان باب 2 فراز44

11- اعمال رسولان باب 4 فراز32

12- اعمال رسولان باب 4 فراز34 و 35

13- مرقس باب 10فراز 18. متی باب 19 فراز 17

14- وحنا باب 7 فراز28

15- یوحنا باب 7 فراز16-17

16- یوحنا7 آیه28

17- مرقس باب 12 آیه 29 و 30

18- مرقس باب 10 فراز42-42

19- رساله یعقوب باب 5 فراز 1-5

20- متی باب 10 فراز 34- 40

21- لوقا باب 22 فراز 36

.22- متی باب 5 فراز6- 10

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر