۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

پيامبر و تغيير



اين مطلب را بمناسبت سالروز تولد پيامبر اسلام نوشته‌بودم تا در روزنامه اعتماد چاپ شود اما روزنامه توقيف شد.
سخن گفتن درباره پيامبري كه براي ميليون‌ها نفر تقدس دارد كارساده‌اي نيست. كار وقتي دشوارتر مي‌شود كه ميان ما و آن قديس بيش از 14 قرن فاصله زماني افتاده است. درباره او راويان متعددي از مناظر مختلف سخن گفته‌اند. باورها و خرافات با واقعيات در آميخته، تحريف‌هاي بسيار در دوره‌هاي مختلف تاريخي با انگيزه‌هاي متفاوت صورت گرفته است. چنان شده كه امروز تشخيص سره از ناسره و شناخت سيماي واقعي او بس دشواراست. اما كار دشوارتر از اين است وقتي پيروان و هم مخالفان نسبت به او باورها و ديدگاه‌هاي گوناگوني دارند و هر كدام براين باورند كه تنها تصور آنها واقعي است.
دراين ميان شايد تنها راه تكيه و استناد به تنها كتابي باشد كه نسبتش با او براي دوست و دشمن محرزاست. در اين كه قرآن اثرمستقيم و مستند از محمدبن عبدالله ص است كسي تشكيك نكرده‌است. من نيزآن را منبع و مأخذ قرارمي‌دهم.
مهرورزي
درگفتمان رايج مسلماني، پيامبر به دليل اتصالش با خداوند، مقامي قدسي دارد و كسي را ياراي برابري با او نيست. وظيفه انسان‌ها تبعيت محض از اوست. مردمان ازهرقشر و گروه و با هر درجه فضيلت و دانايي نمي‌توانند حقايقي را كه او بدان دست يافته دريابند. بنابراين گفتار، كردار و افكار پيامبر براي آنها ملاك و معياراست. آنچه آن خسروكند نيكو بود. دراين نوع نگاه هر رفتاري از پيامبرسرزند همان عين صواب است و مردمان را حق چند و چون نيست. چون او پيام آورغيب است. بگذريم كه اين نگاه بيشتر مدعاي مسلمانان است و در عمل كمتر به رويه‌هاي پيامبر پايبندند.
با وجود اين تصور رايج، اما وقتي به كتاب رجوع مي‌كني با نگاهي ديگر روبرومي‌شوي. در آنجا محمد موظف مي‌شود با مردم خشونت نورزد، از در مهرباني و مهرورزي درآيد. به مردم حق داده مي‌شود كه اگر پيامبر الهي با آنها خشن رفتاركند از او روي برگردانند. حتي اين پيامبر كه بناست از غيب پرده‌اي براي مردمان بي‌خبر بگشايد موظف مي شود درامور جاري با آنان مشورت كند.
زماني كه اين كلام طرح مي‌شود نيز شرايط ويژه‌اي است. يكي از مقاطع زندگي پيامبر جنگ احد است. اين دومين جنگي است كه مخالفان محمد ص از مكه لشكركشي كرده و به مدينه مركزآيين جديد حمله‌ور مي‌شوند.
پيامبر يارانش را فرامي‌خواند، براي مقابله با تهاجم چاره‌اي بينديشند. طرح محمد اينست كه نيروهاي مدافع از شهر خارج نشده و از درون به دفاع بپردازند. بحث درمي‌گيرد، گروهي از جوانان و مردم با اين طرح مخالفند. آنها ماندن درشهر و بيرون رفتن براي مقابله را نشان از خواري و ضعف دانسته و تأكيد دارند براي دفاع به بيرون شهر و به نقطه مقابل نيروهاي مهاجم بروند و درآنجا مقابله نمايند.
علي رغم نظرپيامبر، طرح آنها غالب شده و در دستوركار قرارمي‌گيرد. بي آن كه پيامبر و خدايش اين مردم را سرزنش كنند كه چگونه به خود اجازه مي‌دهند نظر پيامبر را رها كرده و نظري ديگر را به اجرا درآورند.
بلكه بعد از پايان نظرخواهي و تصميم گيري نهايي، درميان خودشان گروهي كه با چنين مناسباتي و رابطه‌اي خو نگرفته‌اند از اين رفتار مردمان و نگران شده و عنوان مي‌كنند به نظر پيامبر ارج گذارده و همان را اجرا كنيم. باز هم اين پيامبراست كه زير بار نمي‌رود.
نيروها در بيرون از شهر سنگر مي‌گيرند. زمين‌هاي همجوار با كوه احد در حوالي مدينه محل نبرد ميان دو نيروست. طبق نقشه دفاعي مسلمانان پيامبر گروهي را مأمور مي‌كند بر تنگه‌اي مشرف به ميدان نبرد مستقرشوند و تا دستور فرمانده نرسيده آن سنگر را نگاه‌دارند. اين تنگه تنها راهي بود كه مهاجمين امكان شبيخون بر نيروهاي مدافع را پيدا مي‌كردند.
بخش اول نبرد به سود مسلمانان پيش مي‌رود و مهاجمين عقب مي‌نشينند. تنگه‌نشينان به گمان اينكه جنگ پايان يافته و زمان جمع‌آوري غنايم است تنگه را رها مي‌كنند. از همين خطاي بزرگ، مهاجمان بهره برداري كرده و شبيخوني سخت بر مدافعان مدينه و پيروان آيين جديد وارد مي‌كنند. شخصيت‌هاي بزرگي چون حمزه عموي پيامبر به شهادت مي‌رسند. خود پيامبر نيز در شرايط دهشتناكي در محاصره نيروهاي مهاجم قرارمي‌گيرد. ارتباط نيروها از هم گسيخته مي‌شود و شايع مي‌شود پيامبر كشته شده‌است. 1
شكست سختي بر مسلمين وارد شده‌بود. پايان جنگ با كشته‌ها و مجروحين زيادش، فضاي بدي را حاكم كرده‌است. در چنين شرايطي است كه محمد به جمع‌بندي اين نبرد بدفرجام مي‌پردازد.
اگر نگاه رايج درجامعه اسلامي در آن زمان رواج داشت اولين سخني كه درباره اين سرانجام اين جنگ و ريشه‌هاي شكست گفته مي‌شد اين بود كه وقتي مردم نظر خود را بر پيامبر ارجح مي‌دانند طبيعي است جز شكست نتيجه نمي‌شود. اگر از ابتدا آنها سخن نمي‌گفتند و نظر پيامبر اجرا مي‌شد به چنين پايان تلخي نمي‌رسيديم. اين تجربه‌اي بود كه از اين پس ديگر كسي در مقابل پيامبرخدا خودنمايي نكرده و همه گوش به فرمان او باشند. مردمي كه دستشان از رسيدن به حقايق جهان كوتاه است چه رسد كه در مقابل پيامبري كه از فراسوي اين جهان خبر مي‌دهد سخن بگويند. گذشته از اين آنان كه فرمان پيامبر را در تنگه احد ناديده گرفته و محل مأموريت را رها كرده بودند خائن شمرده شده و بايستي به بدترين مجازات يعني خيانت در ميدان جنگ محكوم شوند. اما علي‌رغم اين با رويكردي ديگر در كتاب روبرو مي‌شويم.
آيات 136 سوره آل عمران به بعد به جمع‌بندي سرگذشت اين جنگ اختصاص دارد.
در ضمن نكاتي كه در اين بخش آمده‌است به اين كلام هم برمي‌خوريم كه رفتار پيامبر با پيروانش را به بحث گذاشته‌است:
"فبما رحمه من الله لنت لهم....." بخاطر رحمت خداوندي تو بر آنان نرم‌خو شدي، اگر تو خشن و سنگدل بودي، مردم از پيرامون تو پراكنده مي‌شدند. پس از آنان درگذر، براي آنان آمرزش بخواه، و در امور با آنان مشورت كن و چون در اين سير به تصميم رسيدي بر خداوند تكيه كن كه خداوند متوكلين را دوست مي‌دارد.
دراين فراز بر عدم خشونت و مهربان بودن پيامبر با همان مردمي كه موجبات شكست احد را فراهم كردند تأكيد شده‌است. گفته مي‌شود اگر تو خشن باشي مردم ترا رها مي‌كنند. در اين رابطه مردم را سرزنش نمي‌كند كه چرا پيامبر خدا را رها مي‌كنيد، به پيامبر مي‌گويد تو مهرباني كن. حتي فراتر رفته و علي‌رغم اينكه ظاهرا" رأي ناصواب مردم در عمل روشن شده و شكست سختي خورده‌اند باز پيامبر موظف مي‌شود با همين مردم مشورت كرده و روش شورايي قبل را همچنان ادامه دهد. براي اشتباهات آنها آمرزش بخواهد و ...
توانمندسازي، يا نخبه محوري
اين برخورد از نگاهي به انسان و جامعه برمي‌آيد كه كمتر در جامعه ما بدان توجه شده است. در نگاه رايج درجامعه پيامبران، رهبران و نخبگان نجات‌دهنده هستند و اين مردمانند كه از مواهب تلاش آنان بهره‌مند مي‌شوند. آنانند كه مسئول وضعيت مبتلابه مردمانند. يهود به موسي مي‌گفتند تو با خدايت برويد و با دشمنان بجنگيد تا ما نجات يابيم.
در همين نگاه است كه همه چيز از خوب و بد در رأس هرم جامعه ديده مي‌شود. اوست كه مردم را نجات مي‌دهد و آنها را به سعادت مي‌رساند و هم اوست كه موجبات بدبختي و گمراهي جامعه را فراهم مي‌كند.
اما در كتاب نگاهي ديگر ترويج شده‌است. گفته شده همه پيامبراني كه آمدند و پيام و موازيني آوردند براي اين بود كه مردم خود براي برقراري عدالت و قسط قيام كنند. هدف اين نبوده است كه پيامبر براي اجراي عدالت قيام كند. ليقوم الناس بالقسط به اين معني است كه مردمان خود عدالت و قسط را برپا داشته و مستقر مي‌كنند.
در توضيح همين اصل، به سرگذشت ملت‌هاي گذشته اشاره مي‌كند كه با عمل خود سرنوشت ناگواري براي خود رقم زدند. در اين نگاه اين انسان است كه سرنوشت خود را مي‌نگارد. او مسئول و عامل تعيين كننده وضعيت خوداست.
با همين نگاه است كه در ماجراي احد قبل از جنگ پيامبر با شهروندان مدينه به گفت وگو مي‌نشيند و تصميم آنها را به اجرا مي‌گذارد. پس از شكست نيز باز موظف است به شورا و مشورت با آنها ادامه دهد. خطاهاي آنان نه تنها به عامل سركوفت و تحقيرآنان تبديل نشود، بلكه پيامبر با مهرباني و نرمخويي مانع طرد و نفي آنان شود.
اين نگاه بر توانمندسازي انسان و مردم تكيه دارد. هدف رسالت پيامبران نيز همين توانمندسازي است. نه اينكه مردمي ضعيف و ناتوان چشم به آسمان دوخته و منتظر نجات بخشي از آن سوي باشند. اين رويه به صراحت درآيات قرآن نفي شده است: ان الله لايغيرما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم. خداوند شرايط هيچ قومي را تغييرنمي‌دهد تا آنها خودشان را تغيير ندهند.
فرهنگ‌سازي يا اجراي احكام
اين نگاه در همه رفتارها و شيوه‌هاي عملي پيامبر سايه افكنده‌بود. حتي در اجراي احكام ديني نيز همين نگاه را مي بينيم. نكته‌اي كه در ميان پيروان و مدافعان اين آيين مورد غفلت قرارگرفت.
سيرتدريجي تشريع و اجراي احكام مختلف بيانگر همين نكته است كه تا مناسبات اجتماعي و فرهنگ جامعه توان و پذيرش اجراي دستوري را پيدا نكند امكان تحقق آن وجود نخواهدداشت. برخورد پيامبر با مسأله شرابخواري نمونه‌اي از اين نگاه است. برخلاف تصور عامه كه گمان مي‌كنند مسلمانان به محض ايمان آوردن از خوردن شراب بازداشته‌شدند، حرمت شراب در سال دوم هجرت يعني 15 سال پس از بعثت پيامبر صورت گرفت. در طول اين دوران برخي مسلمانان شراب مي‌خوردند. كار به جايي رسيد كه در صف نماز جماعت كسي كه به امامت ايستاده بود بخاطر مستي نتوانست نماز را ادامه دهد.
دراين مقطع گفته شد: در حال مستي به نماز نايستيد تا بدانيد چه مي‌گوييد- سوره نساء آيه 43
اما اين توصيه مانع از ادامه شرابخواري نشد. مردمي كه سال‌ها به اين رويه خو گرفته بودند نمي‌توانستند يك باره آن را ترك كنند. پيامبر نيز به اين مسأله توجه داشت كه تا فرهنگ سازي نشود نمي توان قانوني را به زور و ضرب به اجرا گذاشت. در پي اين فرهنگ سازي بود كه برخي از مردم با زيان‌هاي آن تاحدي آشناشدند. آنان از پيامبر مي‌پرسيدند كه آيين جديد در اين باره چه دستوري دارد. پاسخ قرآن به اين پرسش نيز قابل تأمل است: از تو درباره شراب و قمار مي‌پرسند. بگو درآنها گناه بزرگي است و منافعي هم براي مردم دارند. اما گناه و زشتي آنها از منافع‌شان بيشتراست- 219 بقره.
بيان واقع‌گرايانه درباره شراب و قمار و مقايسه فوايد و زيان‌هاي اين دو كار حكايت از يك نگاه عقلاني و حسابگري خردمندانه به آن است كه معمولا" در برخورد شرع مداران و متوليان دين كمتر ديده مي‌شود.
با وجود اين توصيه و ادامه فرهنگ سازي، برخي از مردم از شرابخواري دست كشيدند اما برخي ديگر همچنان به اين كار مبادرت مي‌ورزيدند. سال دوم هجرت در حين ماجراي جنگ احد بود كه عده‌اي بخاطر نوشيدن بيش از حد شراب دست به كارهاي ناشايستي مي‌زنند. مردم معترض مي‌شوند و شكايت نزد پيامبر مي‌برند و دستوري جديد دراين مورد را مطالبه مي‌كنند. دراين مقطع است كه صراحتا" شراب خواري و قماربازي ممنوع مي‌شود. آيه اي كه براي تحريم شراب و قمار آمده است باز با همين عبارت يسئلونك آغاز مي‌شود كه اشاره به خواست مردم در اين رابطه دارد.
اين شيوه برخورد كه مردم جامعه‌اي خود فرهنگ و پذيرش مناسباتي را پيداكنند با رويه‌اي كه بدون فرهنگ سازي مي‌خواهد مقررات يا قوانيني را به اجرا گذارد كاملا" متفاوت است.
تغيير
پيامبر همين رويكرد توانمندسازي را براي تغيير مناسبات طبقاتي و اجتماعي بكارمي‌گيرد. برده‌داري يكي از مسائل مبتلابه جامعه آن روز بود. اين پديده در همه جوامع بشري رواج داشت و حتي تا چند قرن پيش و اكنون به شكلي ديگر، برده داري و بهره‌كشي از انسان‌ها جايگاه خاصي دراقتصاد وجامعه داشت. صنايع نساجي انگلستان كه اولين گام‌هاي اروپا به سمت مدرنيسم بودند رونق خود را مديون ميليون‌ها بردگاني هستند كه از افريقا با كشتي به اروپا حمل مي‌شدند و بسياري از آنها در ميان راه زجركش مي‌شدند.
پيامبر در اين زمينه نيز به فرهنگ سازي درسطح جامعه از يك سو و توانمندسازي بردگان از سوي ديگر پرداخت. درموارد زيادي از آزادكردن برده و اهميت آن سخن رفته‌است. به برده‌ها توصيه شده است كه خداوند ترا آزاد قرارداده و تو نبايد برده ديگري باشي. دركنار اين فرهنگ سازي راه‌هاي زيادي براي آزادي بردگان ايجاد كرد. از جمله اين راهكارها قانون مكاتبه است. طبق اين اصل، هر زمان برده‌اي تصميم به آزادي خود گرفت و اعلام كرد مي‌تواند خود را از مالك خريداري كند. از آن لحظه او تبديل به كارگري مي‌شود كه تنها در مقابل مزد كار مي‌كند. صاحب او موظف است از آن زمان به او مزد پرداخت كند و زماني كه پولي كه بابت خريد برده پرداخته مستهلك شد ديگر هيچ حقي بر وي نداشته و او كاملا" آزاد است. اين رويه از آن رو درپيش گرفته شد كه تا مردمي به بردگي خو كرده و سلطه پذيرباشند طبعا" سلطه‌گراني نيز پيدا خواهندشد كه آنها را استثماركنند. مهم اينست كه انسان‌ها به كرامت و عظمت و شأن خود پي برده و جايگاه خويش را دريابند. برخورد پيامبر با مسأله برده‌داري براين نگاه بنا شده بود. اين رويه دقيقا" ترجمان همان آيه تغييراست كه خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي‌دهد مگر آن آنها خودشان را تغييردهند.

۱۴ نظر:

  1. آقا مهدی، این بحث تغییر که می گید در همه احکام اسلامی وجود نداره. یعنی بعضی از احکام اجتماعی اسلام اصلا از این رویه پیروی نمی کنه مثلا زنده به گور کردن دختران. شاید همیشه روال اسلام گل و گلابی نبوده که هر وقت شما خواستید من نظرم رو می گم یک جاهایی هم اسلام نظرش رو بی درخواست مسلمین گفته و بعد هم تهدید کرده اگر گوش ندید جهنمی می شوید...

    پاسخحذف
  2. علی‌ آقا،

    آقای غنی به این اسلام عزیز ایمان داره هر سوالی هم کنین میره دنبال توجیه، نه شک و تامل در ایمانیاتش. به قول یک فیلسوف که نظرشو در مصاحبه با اکبر گنجی گفت "روشنفکر دینی کسی‌ است که از تمام نیروی عقلش استفاده میکنه که احمق بمونه"....پیرمردی که با یه دختر ۹ ساله ازدواج کنه در تمدن حاضر بچه باز (چایلد ملستر) نامیده میشه...بی‌ دلیل نبود که عایشه و زنان محمد از او کینه داشتند...همین محمد مقدس آقای غنی میگه زنان من بعد از من حق ازدواج ندارن...یعنی‌ اینقدر خودشو مالک اختیار آنها حتی بعد از مرگش میدونه

    پاسخحذف
  3. کاش می فهمیدم اینهمه کینه و عصبیت از کجا میاد! به تازگی مجله اشپیگل یه ویژه نامه 150 صفحه ای در مورد ایران چاپ کرده. در مورد دهها نفر از شخصیتهای برجسته تاریخ ایران مطالبی نوشته از جمله مرحوم منتظری. خبرنگار آلمانی مجله سال 2003 با ایشون مصاحبه کردن. چنان با احترام در مورد ایشان نوشتند که شگفت زده شدم. من چندین سال هست که مطالب این مجله رو می خونم ولی به خاطر ندارم اینچنین از کسی تکریم بشه!
    من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
    قطع اين مرحله با مرغ سليمان کردم
    http://www.spiegel.de/spiegel/spiegelgeschichte/index-2010-2.html

    پاسخحذف
  4. هر چه فکر کنید متوجه نمیشوید چون اینها کینه نیست بلکه گوشزد کردن مواردی تاریخی‌ برای کسانی‌ است که آنقدر شیفته و الینه حضرات شده اند که هر انتقاد کوچکی را کینه تفسر و احساس میکنند. این الیناسیون تا حدی شدید است که متوجه این هم نمیشوید که ۷ دور گشتن دور یک ۴ دیواری که خانه خدا نامیده میشود تا چه حدی سخیف است ولی‌ آن را حج مینامند و عبادت! ادعای ردّ بت پرستی‌ ولی‌ ترویج آن در احکام؟ از این موارد دوگانگی و دروغ فراوان است

    پاسخحذف
  5. يك سئوالي از آقامجيد دارم:
    جناب! به نظر شما اگركسي حرف هاي شما راقبول كند آدم خوبي است و دموكرات و حقيقت جوست و هركس با حرف شما مخالف باشد و بي دليل حرف شما را نپذيرد مرتجع؟
    به عنوان نمونه ادعا كرده ايد مواردي كه مي‌گوييد همه تاريخي است. بعد مدعي هستيد عايشه به محمد كينه داشت درحالي كه مستندات تاريخي چنين ادعايي را اثبات نمي كند. حالا ما چكار كنيم كه نمي توانيم حرف شما را قبول كنيم؟

    پاسخحذف
  6. آقا مجید، لحن نوشتن شما باعث شد برایتان تاسف بخورم، چرا؟

    درد بسیاری این است که حقیقت برای آنها فقط خودشانند و آنهایی که خودی می پندارند. متاسفانه این نگاه هرگز نمی تواند برای دیگران احترام قایل شود، دیگران را سخیف می داند و دروغ. تنها کسی که درین نگاه قابل احترام است، خودی ها هستند، آنها که مانند او بیندیشند و او را تایید کنند. و این نوع برخورد فرای دینداری و بی دینی است.
    فردی که اینگونه به جهان می نگرد، اگر دیندار بداند خود را، همه ی آنهایی که به نوعی بی دینند، یا به شکل دیگری دیندارند را ناحق می داند و احمق. اگر این فرد به دینی اعتقاد نداشته باشد، همه ی آنهایی که دیندارند یا به صورت دیگری غیر از او بی دین، سخیف می داند، دروغ و توجیه کار.
    متاسفانه این گونه افراد به سختی می تواند از حصار خودشان بیرون بیایند. در مسایل تعمق کنند و معنی حتا حرفهای خودشان را بفهمند، چه برسد به معنی حرفهای دیگران. متاسفانه اینگونه افراد آن قدر شیفته خود می شوند، که نمی توانند چیزی غیر از ذهنیات خود را بشنوند یا ببینند.
    هر گونه تلنگری به آنها، آن قدر برمی انگیزانندشان که در نرمترین حالت به فرد مقابل توهین می کنند. و اگر قدرت داشته باشند، فرد مقابلشان را چه بسا به زندان بیندازند و شکنجه و تحقیر کنند.
    دریغ که تحقیرشدگان واقعی تاریخ همین افرادند، چه دیندار باشند چه بی دین.
    به حق گفته آن کتابی که دشمن می پنداریدش، که خودی شما نیست: صم بکم عمی فهم لایرجعون...!
    کر و لال و کورند پس ایشان باز نمی گردند!

    پاسخحذف
  7. آقامجيد سلام،
    سال نو مبارك، اميدوارم درسال جديد بتوانيم حرف همديگر را بفهميم. منهم به قول شما از توجيه دست بردارم و به حقيقت مطلقي كه شما رسيده ايد برسم. به هرحال براي من هم دعاكنيد. سال خوبي برايتان آرزو مي‌كنم.
    اميدوارم شما هم صبر بيشتري داشته باشيد و برآشفته نشويد، شايد حقايق جديدي هم پيداشود. آگاه كردن ديگران صبرمي‌خواهد. همين پيامبران مثل موسي و عيسي و محمد كه به برخي كارهايشان انتقاد مي‌شود براي آگاه كردن مردم زمانشان رنج هاي زيادي كشيدند و ...

    پاسخحذف
  8. آقای غنی،

    لابلای انتقادت علی‌ آقا و آقا مجید مواردی بود که به آنها پرداخته نشد. پاسخ موردی و مستدل بهترین راه برای ترویج گفتگو و کاهش مارک است. اگر هم کسی‌ لحن عصبانی‌ دارد پاسخ استدلالی آنرا کاهش می‌دهد. مواردی که آقایان ذکر کردند:

    ۱) علی‌ آقا گفت: جاهائی‌ اسلام دستور داده و عدم اطأعت را به جهنم تهدید کرده

    ۲) آقا مجید گفت: ازدواج با دختر ۹ ساله....ممنوعه کردن ازدواج همسرانش پس از مرگش....نفی بت پرستی‌ و ترویج آن با حج...

    پاسخحذف
  9. لطف فرماييد مطلب را توضيح دهيد تا من درست بفهمم:
    1- اينكه اسلام دستور داده و گفته اگر انجام ندهي گرفتار جهنم مي‌شوي منظور كدام دستور است و ايرادشما به آن چيست؟
    2- ازدواج با دختر 9 ساله در سرزمين عربستان 1400 سال پيش را از چه منظر نقد مي‌كنيد؟
    3- اينكه كسي شرطي براي ازدواج بگذارد اساسا" غلط است يا نه؟
    4- آيا انجام مراسم حج بت پرستي است؟ چطور؟ آيا حاجيان حجرالاسود را مي پرستند؟

    پاسخحذف
  10. ۱- این مورد را به علی‌ آقا وامیگذارم که نظرش را بگوید

    ۲- پیرمردی که با دختر ۹ ساله ازدواج کنه مشکل جنسی‌ داره چه الان باشه چه ۱۴۰۰ سال پیش...خصوصاً اینکه عایشه و بیشتر زنان محمد از او ناراضی بودند ولی‌ همیشه خدای محمد در اختلاف با زنان به داد محمد میرسید و این را عایشه می‌گوید. وقتی‌ محمد با ماریه هم بستر میشود از عایشه می‌خواهد به حفظه نگوید و عایشه به این کار محمد اعتراض می‌کند.

    ۳- اولا این شرط ضمن عقد نبود و وصیت بود...کجا محمد به عایشه ۹ ساله گفت به شرطی با تو ازدواج می‌کنم که بعد از مرگم با کسی‌ ازدواج نکنی‌؟ اصلا ماجرا این نبود که شما سعی‌ می‌کنید به شرط ازدواج ربطش دهید. دوّماً، پیامبری که شرطش با زنش نفی اختیار زنانش بعد از مرگش باشد شما را به کمی‌ تامل نمیاندازد؟

    ۴- اگر ۷ دور چرخیدن دور یک ۴ دیواری ساخته بشر و آنرا خانه خدا نامیدن بت پرستی‌ نیست پس چیست؟

    پاسخحذف
  11. در مورد شماره ۲ بنده به شدت با آقا مجید موافقم. عایشه اگه ۹ سالگی با محمد ازدواج نمیکرد میتونست به درسش ادامه بده، دانشگاه بره، واسه خودش خانوم دکتر بشه. مجبور هم نبود با یه نفر که خودش رو پیغمبر خدا میدونست هر روز بحث و جدال داشته باشه آخرش هم ناراضی بشه! افسوس که این آقا مجید ۱۴۰۰ سال پیش زندگی‌ نمیکرد تا دست این آدم را رو کنه تا همه بفهمن ایشون "چایلد مستر" هستن و ازش دوری کنن، افسوس...

    پاسخحذف
  12. آقا مجيد
    اگر مي‌خواهيد بحث جدي بكنيد لطفا" بفرماييد مشكل جنسي يعني چه؟ مشكل جنسي همان نيازجنسي است يا با آن فرق دارد؟ برخي زنان قديمي فاميل ما ‌هم درسن ده يا 9 سالگي ازدواج كردند آيا آنها هم همسرشان مشكل جنسي داشته‌است؟
    2- آيا اگر كسي عارف يا پيامبر بود نبايد نياز جنسي داشته باشد؟
    3- اينكه زنان محمد "هميشه" از او ناراضي بودند آيا مي‌دانيد دليل نارضايتي آنها چه بود؟
    4- از همه اينها گذشته بحث من اساسا" درباره زنان پيامبر نبود، من مطلبي درباره روش برخورد ايشان با فرهنگ جامعه نوشتم و مستند هم بود اما شما به جاي پرداختن به همان بحث گير داده‌ايد به زن گرفتن طرف. آيا اين شيوه بحث مثل شيوه رايج در جامعه ايران نيست كه به جاي اينكه به نوشته ها و افكار سروش انتقاد كنند و پاسخ او را بدهند مسأله زن گرفتن او را مطرح مي كنند؟

    پاسخحذف
  13. سلام مجدد آقا مهدی
    شما گفتید ( یا حداقل من اینجوری فهمیدم) که هر حکمی از احکام اسلام بنا به زمینه پذیرش جامعه بوجود اومده. به تعبیر دیگه پاسخی بوده به نیازی که در بطن جامعه به اون حکم وجود داشته. (درست می فهمم حرف شما رو؟)
    ولی شاید در همه احکام اینگونه نبوده. مثلا در حرمت زنده به گور کردن دختران. زنده به گور کردن حرام شد بدون اینکه مردم تقاضا کرده باشند.

    پاسخحذف
  14. سلام علي آقا
    منظور من اين بود كه بدون فرهنگ سازي و زمينه‌سازي حكم صادر نشده است. حتي براي همان زنده به گور كردن هم في البداهه تحريم نشد. تبيين شد و فرهنگ سازي شد و مردم خودشان اين رويه نادرست را ترك كردند.

    پاسخحذف