۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

انتخابات

خاتمی بمان، موسوی برو

تعدادی از دوستان حامی آقای خاتمی شعار می دهند خاتمی بمان، موسوی برو. به یکی از این دوستان گفتم تقاضای ماندن خاتمی می تواند اعلام موضع شما باشد اما حکم موسوی برو با گفتمان اصلاحات و دموکراسی و آزادی انتخابات نمی خواند. گفت این هم نظر است و بیان عقیده آزاد. گفتم بله؛ اما از این عقیده بوی خوبی نمی آید. شما به چه حقی برای دیگری تعیین تکلیف می کنید که نیاید و یا برود؟ موسوی هم کاندیدای بخشی از مردم است چرا برود؟ .... شما چی فکر می کنید؟

بعضی ها می گویند موسوی در این بیست سال کجا بوده و چه می کرده که حالا پیدایش شده؟

به آنها باید گفت: کسانی که دراین بیست سال پیدا بودند چه کردند که حالا بخواهند بکنند. گرچه حاشیه نشینی مهندس موسوی در سال های گذشته را خودش باید توضیح دهد اما این نقطه ضعف او از نگاهی دیگر نقطه قوت های بزرگی هم دارد. او در این بیست سالی که خیلی ها مشغول بستن بار خودشان بودند او غایب بود. در این سال ها که خیلی ها بدون توضیح، بدون انتقاد از خود، و حتی بدون اعلام مواضع گذشته شان را تغییر دادند و گاهی تا 180 درجه تغییر جهت دادند، او در این مسیر غایب بود. در این سال ها که خیلی ها کوشیدند خود را به مراجع قدرت نزدیک کنند و برای خود پناهگاهی بسازند او به متن نیامد و حاشیه را ترجیح داد. در این سالیانی که خیلی ها در متن بودند و همواره بر این باورند که هیچ اشتباهی مرتکب نشدند! او در حاشیه، بیرون ازمتن ناظر بود و همه اشتباهات را رصد می کرد. او حداقل در این بیست سال خود را آلوده و بنده قدرت، ثروت و شهرت که سکه رایج دوران است نکرد. اما این که چه می کرد خود باید توضیح دهد.

۱ نظر:

  1. اگه کسی چیزی نمی نویسه به این معنی نیست که خونده نمیشه. خیلی خوبه. لطفآ همینطور ادامه بدید.
    سهیل

    پاسخحذف