۱۳۸۸ فروردین ۲, یکشنبه

آيـــنــــده

این مقاله در تاریخ 23 مهر 1383 یک سال قبل از انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری در روزنامه شرق با تیتر اصلاحات در اصلاحات همراه با کمی تغییر به چاپ رسید. در آن زمان دور دوم ریاست آقای خاتمی بود و بحث بر سر این که دور بعد چه خواهد شد همه را نگران کرده بود. عقیده من این بود که چنانچه سکان کشور باز هم دست اصلاح طلبان باشد با وضعیت بحرانی تری روبرو می شویم. این مطلب با این ذهنیت نوشته شد که در دور بعد کرسی ریاست جمهوری به دست محافظه کاران خواهد افتاد و به نظر نگارنده برخلاف تصور برخی این اتفاق چندان سیاه و منفی نیست و فواید زیادی برای جامعه ما دارد। در این نوشته فضای آن زمان تصویر شده است

----------

گرچه همه ما شاهد نوعي بي تفاوتي همگاني نسبت به اوضاع كشورهستيم، درعين حال همه مايلند تصويرروشني نسبت به آينده داشته باشند. همه مي پرسند سرنوشت كشورچه مي شود ؟ اوضاع اقتصادي وسياسي به كدام سو خواهد رفت ؟ خيلي ها نگرانند اوضاع بدترنشود.

همه مي خواهند بدانند درانتخابات رياست جمهوري چه كسي برنده خواهد شد ؟ آيا محافظه كاران كه قوه فضاييه ومجلس را دراختياردارند، مي توانند قوه مجريه را نيزبدست گيرند وحاكميت را به صورت يك پارچه دراختيارداشته باشند ؟ دراين صورت اوضاع كشورچه خواهد شد ؟ يااگر درانتخابات سال 84 جناح مجافظه كاربازنده باشد ودوباره قوه مجريه بدست اصلاح طلبان بيفتد چه خواهد شد ؟

پاسخ بسياري ازاين سئوالات بستگي به تصميم افراد مختلف دارد كه كانديدا شوند وازآن سو صلاحيتشان رد نشود. بنابراين پيش بيني آينده كار چندان ساده اي نيست. بسياري نگرانند كه اگر محافظه كاران انتخابات آتي را ببرند، قدرت به صورت انحصاري دراختيارآنان قرار مي گيرد و باعث مي شود آنها هركاري مي خواهند بكنند. به عقيده آنها دراين حالت محافظه كاران آزادي ها رامحدود كرده ومانع نشراخبارواطلاع رساني مي شوند. منتقدين ومخالفان راهم سركوب مي كنند. بنابراين بايد تلاش كرد تاحد امكان رياست جمهوري بدست محافظه كاران نيفتد.

ازآن سوبرخي محافظه كاران نيزبراين تصورند كه اگر انتخابات را نبريم، باز كسي مي آيد كه مانع پيش برد اهداف ما خواهد شد. بازمثل دو دورگذشته مجبورمي شويم ازبسياري خاكريزها عقب نشيني كنيم. بنابراين به هيچ وجه نبايد گذاشت خاتمي دومي پيش راه ما سبزشود.

ايراد بزرگي كه درهردو نگاه مي توان ديد اينست كه هردو گمان مي كنند تاريخ وجامعه براساس خواست وقصد جناح هاي سياسي حركت مي كند وهمان مي شود كه آنها اراده كرده اند. درحالي كه عوامل ونيروهاي ديگري هم هستند كه درجامعه نقش بازي مي كنند وبرجهت گيري جامعه مؤثرند.

لذا مساله را ازيك زاويه ديگرنيزمي توان نگريست. عوامل اجتماعي، اقتصادي وفرهنگي رادرنظرگرفت وعملكرد جناح ها را درآن بستربررسي كرد. رقابت هاي سياسي گاه چنان شدت مي يابد كه همه مسائل در رسيدن به يك نقطه يعني كرسي رياست جمهوري خلاصه مي شود وكمتربه چهارسال بعد آن فكرمي كنيم كه چه اتفاقاتي مي تواند بيفتد وبه كجا مي خواهيم برسيم.

بحث حاضر روي همين زاويه تنظيم شده است. قرض رابراين مي گذاريم محافظه كاران به هردليلي درانتخابات رياست جمهوري برنده شوند. دراين صورت اوضاع كشورچه وضعي پيدا خواهد كرد. با اذعان به اين كه ممكن است اين پيش بيني نادرست باشد اما آشنايي با آن چه بسا افق هاي فكري ديگري را درذهن شما بگشايد. بربال خيال يك سال زمان را به جلومي بريم وخود را درآن فضا مي نگريم.

سال 1384 بعد ازانتخابات رياست جمهوري

آقاي.......ازجناح محافظه كاربركرسي رياست جمهوري نشسته است. محافظه كاران اكنون هرسه قوه كشوررا دراختياردارند و اصلاح طلبان كاملا” به حاشيه رانده شده اند. آنها كه ازرد صلاحيت ها همچنان گلايه دارند وانتخابات را آزاد ومشروع نمي شمرند اكنون مترصدند كه محافظه كاران برمسند قدرت چه برخوردي با آنها خواهند كرد. مردم نيزكه ازحاكميت دوگانه خسته شده اند منتظرند معجزات اين حاكميت يك پارچه را درزندگي روزمره شان لمس كنند.

افزايش مطالبات صنفي واقتصادي

مردمي كه ازهردو جناح سياسي كشورنااميد شده اند به اين نتيجه رسيده اند كه نمي توان منتظرنشست كه خاتمي وامثالهم مشكل شان را حل كنند. آنها خواسته هاي صنفي، رفاهي واقتصادي دارند. معلمان، پرستاران، كارگران، كشاورزان وسايراقشارهركدام جدا ازديگري وبدون طرح شعارهاي سياسي براي تامين حداقل معيشت ورفاه خود به تكاپو افتاده اند. آنها مي گويند ديگرمسئولين نمي توانند بگويند آن جناح مزاحم است. مجلس ودولت وقضا همه باهمند وعذري وجود ندارد. درثاني محافظه كاران درزمان خاتمي انتقاد مي كردند كه به معيشت مردم برسيد، مساله اصلي اينست. حالا كه خود سركارآمده اند بايد دراسرع وقت چنين كنند. موضوع اشتغال وبي كاري همچنان وضعيت بحراني دارد وبرنامه وچشم اندازكوتاه مدتي براي حل آن وجود ندارد. مطالبات اقتصادي وصنفي روز به روزگسترده ترمي شود وبه دليل مشروعيت ووجهه قانوني اش قابل سركوب نيست. پاسخگويي به اين حجم ازمطالبات آنهم دركوتاه مدت امكان پذيرنيست.

مشكل مسائل فرهنگي واجتماعي

دردوره خاتمي جناحي ازمحافظه كاران شديدا” انتقاد مي كردند كه آزادي ها و بي توجهي دولت به مسائل فرهنگي واخلاقي باعث رشد بي بندوباري شده است. اكنون ديگر دولت دست خودي هاست. مجلس وقضاييه هم با آن هماهنگ است. بنابراين هيچ عذر وبهانه اي وجود ندارد. بايد باشدت جلو ناهنجاري ها گرفته شود. اما ازسوي ديگرشدت عمل دربرخورد با مسائل فرهنگي نه تنها آن را حل نمي كند، باعث بروز مشكلات زيادي خواهد شد. بويژه آن كه جوانان اكثريت جامعه راتشكيل مي دهند وزنان نيزنقش مهمي درجامعه دارند. ناراضي كردن آنها مي تواند عواقب بدي براي جامعه داشته باشد.

برخورد تند باانحرافات اخلاقي مساله حقوق بشروتنش هاي خارجي راهم به دنبال خواهد داشت. ضمن اينكه جناح حاكم را كه سالها سعي كرد با طرح شعارهاي مردمي افكارعمومي را به سوي خود جلب كند، درجامعه منزوي خواهد كرد.

عقلاي قوم اين مسائل رادرك مي كنند وبابرخورد هاي فيزيكي وتندروي مخالفند، اما جرياني كه حساسيت فوق العاده روي اين مسائل نشان مي دهد زيربارنمي رود وآنها رابه مصلحت جويي واصلاح طلبي متهم مي كند. مسئولين كه تلاش مي كنند نظرسرمايه گذاران خارجي ودولت هاي بزرگ را جلب كنند مي دانند اگر ازنظرفرهنگي فضاي جامعه را زياد محدود كنند وتمامي خواسته هاي قشريون را برآورده كنند به هيچ موفقيتي درآن زمينه نخواهند رسيد وهمچون طالبان منزوي خواهند شد، لذا سعي مي كنند تعادل را حفظ كنند.ازهمين رو تضاد بين اصلاح طلبان ومحافظه كاران كه دردوره خاتمي برسراين مسائل شدت گرفته بود اكنون به شكل ديگري درون محافظه كاران بوجود آمده ومساله آفرين شده است. مساله مبارزه بامفاسد اقتصادي ورشوه ورباخواري واعتياد نيزازجمله مسائلي است كه برخورد باآنها ازتوان مسئولان امرخارج است، هرچند جامعه وجريان هاي تندرو مجافظه كارمنتظرريشه كن كردن آن هستند.

فشارخارجي

امريكا همچنان درمنطقه جاخوش كرده وگهگاه خط ونشاني هم براي ايران مي كشد. جنجال برسرانرژي هسته اي، دخالت درعراق وافغانستان وفلسطين، مساله حقوق بشروتروريسم بين المللي موضوعات مختلفي هستند كه به تناوب براي فشاربردولت ايران بكارگرفته مي شوند. دولت امريكا ازايران امتيازهاي فوق العاده اي مي خواهد. نحوه برخورد با امريكا نيزازموارد اختلاف برانگيزميان جناح هاي دروني محافظه كاراست. سرمايه گذاران خارجي نيزباتوجه به سياست ها وموضعگيري هاي داخلي وخارجي محافظه كاران چندان قدمي پيش نمي گذارند.

وضعيت اصلاحات

اصلاح طلبان باكنارآمدن ازقدرت اكنون فراغت بيشتري پيدا كرده اند تا به سرووضع خود رسيدگي كنند. فرصت خوبي برايشان فراهم شده تا ضعف ها وخطاها ي گذشته را شناسايي وبرطرف كنند. مطالعه وبالابردن معلومات، ادامه تحصيل،‌ اشتغال به كارهاي فرهنگي وآموزشي وتدوين آثارازمشغوليت هاي عمده چهره هاي فرهنگي اين جناح شده است. حاكميت نيزباتوجه به اين كه با سيل عمده اي ازمشغله ها ومطالبات عممومي وصنفي روبروست، فرصت چالش با آنها را ندارد. مگركساني كه به نحوي با حاكميت رودررو شده وبطور جدي مودماغ شوند.

اكنون اصلاح طلبان نيازي به افشاگري وروكردن اسرارپشت پرده ندارند تنها سخن آنها بامحافظه كاران اينست كه شعارهايي كه دردوره ما مي داديد اكنون خود عمل كنيد. نگرفتن شهريه مدرسه ازمردم ازاولين مسائل چالش برانگيزي است كه درمرداد وشهريوررخ مي نمايد. سال گذشته محافظه كاران روي اين معضل مانوركردند و مردم راعليه آموزش وپرورش تحريك مي كردند. اكنون خود با كمبود بودجه اين وزارت خانه وازسويي مردمي كه ديگر حاضرنيستند كمكي به دولت بكنند روبرويند. مسائل پشت سرهم مي رسند وحاكميت را به چالش مي كشانند واصلاح طلبان كنارگود نظاره مي كنند. اكنون آنها برسردوراهي هستند يكي آن كه ازضعف هاي محافظه كاران براي اثبات خود بهره بگيرند وچنين نتيجه گيري كنند كه اگر آنها سركاربودند اين مشكلات وجود نداشت وديگر آن كه ازعملكرد آنان عبرت گرفته وبه اصلاح ضعف هاي خود بپردازند. آينده درگرو تصميم وانتخاب آنها ست.

تعد يل دروني

اين يك خصلت عمومي است كه كسي كه ازدوردستي برِآتش دارد خيالات آرماني ودورودرازي دارد. اما وقتي درصحنه قرارمي گيرد وباعينيت روبرو مي شود واقع بين شده وازشعارهاي ذهني وخيالي دست مي كشد. ضرب المثل كنارگود ايستاده ومي گويد لنگش كن ازهمين واقعيت سرچشمه گرفته است.

ازسوي ديگر خصلت قدرت، محافظه كاري است. كسي كه خارج ازمعادلات قدرت است بطور طبيعي راديكال مي شود، شعارهاي حداكثري دارد و به محدوديت ها كمتر توجه مي كند. به عكس وقتي درمصدرامرقرارگرفت يكي ازهدف هاي عمده اش حفظ قدرت مي شود. بنابراين ريسك نمي كند وموانع وخطرات را بيشترمورد توجه قرار مي دهد.

محافظه كاران نيزازاين قاعده مستثني نيستند. وقتي همه ارگان هاي قدرت را دردست دارند بسياري ازتوقعاتي را كه ازدولت خاتمي داشتند وعملي نمي شد خود نيزازعهده انجامش برنمي آيند. اكنون درصددند بامخالفين كناربيايند وآنها را به همكاري وحداقل عدم مخالفت راضي كنند. مطالبات مردم بيشتراقتصادي واجتماعي است وكمترجنبه سياسي دارد. لذا سركوب آنها هم عملي نيست وتوجيه ندارد. ضمن اين كه بحث يك گروهك وچند شخصيت نيست كه بشود آنها راحذف كرد. علاوه برمطالبات اقتصادي وصنفي وقومي و... حوادث غيرمترقبه اي چون زلزله وسيل و...هم هرزمان تعادل آنها رابهم مي زند ( اگر زلزله تهران اتفاق نيفتد كه ماجرا صورت ديگري مي يابد ).

اما اين واقعيت ها را جناح هاي تندرو نمي بينند وهمچنان برخواسته هاي خود پافشاري مي كنند. ضمن اين كه برخي ازآنها احساس مي كنند فريب داده شده اند. ازنيروي آنها براي بالارفتن ازنردبان قدرت استفاده شده ولي اكنون كه به قدرت رسيده اند گويي مي خواهند همان مشي خاتمي را درپيش گيرند. دوباره همان كارشكني هاي دوره خاتمي درحال شكل گيري است ومسئولان هم نمي دانند با آن چه كنند. اما اين باراين اتفاق دردرون جناح محافظه كارافتاده است. دعوت به مدارا وعدم خشونت ووفاق ملي از سوي عقلاي محافظه كار ازرسانه هاي ملي مرتب به گوش مي رسد ومردم با ناباوري همان حرف هاي دوره خاتمي را مي شنوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر