۱۳۸۸ فروردین ۱, شنبه

ما با اوباما چه کنیم؟


نوروز امسال پدیده جدیدی داریم که سال های قبل کسی فکرش را هم نمی کرد. اوباما ریاست جمهور جدید امریکا خطاب به ملت و رهبران ایران پیام نوروزی فرستاد. در این پیام از تمدن و فرهنگ ایرانیان تمجید کرد و اظهار آمادگی کرد که با ایران به گفت و گو بنشیند و یخ هایی را که درطول سی سال گذشته ایجاد شده به تدریج ذوب کند. در پایان به فارسی گفت عید شما مبارک

این پیام برای خیلی از ایرانیان که همواره با ادبیات خشونت و ارعاب و نه ادب و احترام روبرو بوده اند جذاب و تحسین برانگیزبود. اما نکاتی که به نظر می رسد ما ایرانیان باید به آن توجه داشته باشیم:

1- درحالی که جرج بوش سال گذشته ایران را محور شرارت و شیطانیت خواند و تهدید به جنگ می کرد چرا اوباما چنین رویه ای دربرابر ایران اتخاذ کرده است؟

2- مردم و رهبران ایران در برابر این سیاست چه برخوردی باید بکنند؟

زبیگنیو برژینسکی قبل از شروع انتخابات اخیرامریکا تحلیلی جامع درباره وضعیت امریکا در دنیای امروز ارائه داد که بسیار مهم و استراتژیک بود. او دوران سه ریاست جمهوری اخیر امریکا یعنی بوش پدر، بیل کلینتون و جرج بوش را با هم مقایسه کرده و با بررسی اوضاع کشورها و ملت های دیگر این تحلیل را ارائه کرده و در نهایت برای تغییر سیاست ها در امریکا بوِیژه سیاست خارجی آن کشور توصیه هایی کرده است که بدون خواندن این تحلیل نمی توان درباره سیاست های امریکا اظهار نظرکرد.

کتاب برژینسکی به نام فرصت دوباره با ترجمه حسن عبدی و سینا مالکی توسط انتشارات صمدیه درمهرماه 1387 منتشرشده است.

این استاد سیاست خارجی دانشگاه جان هاپکینز و مشاور و عضو هیأت امنای مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل امریکا، معتقد است امروز امریکا در برابر یک چالش جهانی و بحران جدی قراردارد. او به وجود جنبشی جهانی اشاره می کند که در سطح کشورهای مختلف در حال شکل گیری است:" اکنون درقرن 21 بخش بزرگ جمعیت جهان در حال توسعه به لحاظ سیاسی به جنبش در آمده اند. این جمعیت درسطح بی سابقه ای نسبت به بی عدالتی اجتماعی آگاه است و از محرومیت های خود و فقدان کرامت شخصی متنفراست. تقریبا" دسترسی همگانی به رادیو، تلویزیون و اینترنت در حال ایجاد جامعه ای از نفرت و حسادت مشترکی است که از مرزهای ملی فراتر می رود و هم دولت های موجود و هم سلسله مراتب جهانی را که هنوز در رأس آن امریکا قراردارد تهدید می کند". ص 192

" بیداری سیاسی جهانی به لحاظ تاریخی ضد امپراطوری، به لحاظ سیاسی ضد غربی و به لحاظ احساسی به طور روز افزونی ضد امریکایی است. درطول روند حوادث این بیداری در حال ایجاد تغییری عمده در مرکز ثقل جهانی است. این نیز به نوبه خود به تغییر توزیع قدرت جهانی می انجامد که برای نقش امریکا در جهان پیامدهای مهمی خواهد داشت". ص193

مشاور سابق کارتر در این بررسی نشان می دهد سران امریکا به دلیل تحقیر ملت های دیگر موج نفرت از امریکا را گسترش داده اند. او معتقد است امروز مردم دنیا بیش از دموکراسی و آقتصاد آزاد درجستجوی کرامت انسانی هستند.

او به ریاست جمهوری بعدی به طور جدی توصیه می کند که احترام به ملت ها و کرامت انسانی آنها را از محوری ترین برنامه های خود قراردهد تا امریکا بتواند موقعیت از دست رفته خود را بازیافته و به بازسازی چهره منفور خود نزد ملت ها همت گمارد. در غیراین صورت در برابر موج بیداری سیاسی جهانی محکوم به شکست خواهد بود.

اکنون سئوال اول که علت تغییر رویکرد ریاست جمهوری امریکا چیست پاسخ خود را می یابد.

اما این که ما چه باید بکنیم؟

اولا" خود را نبازیم. ما ملتی هستیم که وقتی کسی از ما تعریف می کند خیلی زود شیفته اش می شویم. توجه نمی کنیم هدف او چیست و ما دنبال چه هستیم. آنها نه عاشق و شیفته ما که دنبال منافع خودشان هستند و این امری طبیعی و معقول است.

ثانیا" توجه کنیم که تغییرسیاست امریکا نه فقط بخاطر سیاست های داهیانه و مقاومت های ماست که البته این هم بی تأثیرنیست. بلکه همانطور که خود معترفند امروز یک موج مقاومت جهانی در برابر زورگویی و سیاست های تجاوز طلبانه ایجاد شده است. بنابراین خود را از این موج جهانی منفک و جدا نکنیم.

ثالثا" همانطور که برژینسکی این دوره را فرصتی برای سران امریکا می داند ما نیز از این فرصت در جهت منافع ملی خود بهره برداری کنیم. منافع ملی خود را درست تعریف کنیم و برسرآنها سخت به ایستیم. مسلما" امریکا در این دوران باید امتیازاتی به ما بدهد. اما این امتیازات را در حد پیروزی های صوری و ظاهری معرفی کردن خطایی بزرگ و از دست دادن فرصت واقعی است.

۱ نظر:

  1. پدرام هستم از تهران با تشکر ادامه دهید جالب است.

    پاسخحذف