بحث برسررابطه دين وحكومت ازعمده دغدغههاي فكري روشنفكران امروز جامعه شدهاست. گروهي براين نظرند كه تنها راه تضمين دموكراسي دركشورما تفكيك واستقلال حوزه قدرت ودولت ازحوزه دين است. آنها استدلال ميكنند چون ديانت دستورات خود را مقدس والهي ميداند وقتي حكومت ديني شد خود را مبرا ازعيب ونقص شمرده واجازه انتقاد وچون وچرا به مردم نميدهد. درنتيجه دموكراسي وآزادي درچنين حكومتي برباد ميرود. آنها براي گريزاز چنين جامعهاي حكم ميكنند كه به سوي جامعهاي برويم كه درآنجا دين صرفا” درعرصه خصوصي كاركرد داشته باشد ودر عرصه عمومي وحكومتي دخالتي نكند. درچنين حكومتي چون قدرت مقدس والهي شمرده نميشود وبشري است امكان نقد و نفي آن هست واستبداد حاكم نميشود. درست عکس آن فضایی که در شکل گیری انقلاب اسلامی در جامعه ایران رخ داد. آن زمان باور عمومی بر این بود که با تشکیل حکومتی دینی همه مسائل حل شده و به استقلال و آزادی و عدالت و رفاه می رسیم.
دامنه اين بحث به مقوله روشنفكري نيزكشيده شده وصاحبنظران طرفدارسكولاريسم برآنند كه روشنفكري هم مقولهاي است مستقل ازدين ودينداري و روشنفكري كه خود را مقيد ومتعهد به چارچوبهاي ديني مي كند نيزنميتواند روشنفكرباشد. ازآن سو هم گروهي ازصاحبنظران برآنند كه روشنفكري ديني واقعيتي است كه درجامعه حضوردارد وبه رسالت روشنفكري و عقل خودبنياد هم پايبند است.
اما همه این بحث ها جنبه آرمانی و نظری دارد و متأسفانه ما کمتر به مسائل تحققی نگاه می کنیم. لذا بسیار شده است که تجربه ها را تکرار می کنیم. بدین منظور گذشته از بحث های نظری چند دقیقه ای از فضای فعلی دورمی شویم و فرض ميگيريم به هردليلي حكومت ديني درايران ما كنار رفت و جریان سكولاريسم وجدايي دين از سياست پيروز شد. آيا ما با يك حكومت دموكراسي ليبرال روبرو خواهيم بود؟ چه اتفاقي ميافتد؟ بنا به واقعياتي كه دردرون جامعه ما وجود دارد به نظرميآيد با گزينههاي زير روبرو خواهيم شد:
يك - اولا” بايد ديد درآن شرايط نيروهاي تعيين كننده پايه هاي قدرت چه جریاناتي هستند:
1- روشنفكران لائيك كه به دموكراسي، ليبراليسم و حقوق بشراعتقاد دارند.
2- روحانيان سنتي غيرسياسي كه هم اكنون معتقدند حضور روحانيت در اموراجرايي باعث ازبين رفتن قداست روحانيت و فاصله گرفتن مردم ازآنها شده است، اینان که با حاکمیت دینی مخالف بوده و با آن درگیربودند در حاکمیت بعدی قداست دینی خود را حفظ کرده و درمیان اقشارسنتی مقبولیت دارند.
3- كليه مخالفان جمهوري اسلامي اعم از طيفهاي سلطنت طلبان، ماركسيستها، هواداران مجاهدين خلق، طيفهاي مختلف مليون که هر کدام مدعی اند و سهم خویش را می طلبند.
4- بزهكاران و افراد شرور که با تغییر حاکمیت میدان پیدا می کنند.
5- طيف نسبتا” گستردهاي كه كاري به سياست و دموكراسي و ديكتاتوري ندارند و دنبال عيش و نوشند و می کوشند از فضای جدید بیشترین بهره را ببرند.
6- طرفداران جمهوري اسلامي، روحانيان سياسي، ملي مذهبيها و روشنفكران ديني كه متهمند و مطرود و در شرایط جدید طیف اقلیت را تشکیل می دهند.
7 -مردمي بحران زده همراه مشكلات اقتصادي و ناهنجاريهاي اجتماعي که از زمان شاه و بعد از آن نظام اسلامی بجا مانده است.
دو- بايد فضاي جامعه را در شرايط جدید بررسي كرد وبا توجه به فرهنگ عمومي مردم و واكنش آنها نسبت به پديدههاي اجتماعي برآيند نيروها را پيش بيني كرد. درچنين شرايطي مسلم است كه قدرت دست روشنفكران وصاحب نظران مدافع دموكراسي كه از تزجدايي دين از سياست دفاع می کردند نميافتد. دراين فضا معمولا” كساني مطرح ميشوند كه سالوس و دغل بيشتري داشته باشند. درهمان ابتدا كينههاي متراكم گذشته سرباز ميكند و انتقام خواهي حرف اول را ميزند. طبق معمول که باید دشمنی پیدا کرد و همه بدبختی ها را گردن آن انداخت، جریانی تبلیغ می کند که همه بدبختيهاي ما از همين طرفداران حكومت ديني است. هر چقدر این گفتمان با شور و حرارت و شدت بیشتر گفته شود آن جریان رادیکال تر و اصیل تر از بقیه جلوه می کند. آنهايي كه براين موج سوار ميشوند وميتوانند با احساسات مردم بازي كنند وشعارهاي پوپوليستي و عوام فريبانه از آستين بيرون ميكشند بركرسي مينشينند. اینان با کوبیدن بر طبل خشونت و انتقام جویی پایه های استبدادی جدید را محکم می کنند.
آقاي داريوش همايون هنوز بركرسي قدرت ننشسته صريحا” الگوهايي مثل برخورد ارتش الجزاير و ارتش تركيه با اسلامخواهان را ميستايد و عنوان ميكند به هيچ وجه نبايد اجازه نفس كشيدن به كساني داد كه به جدايي دين از حكومت وهم ازسياست معتقد نباشند ( مقاله جدايي دين از حكومت بس نيست – اينترنت).
درچنين شرايطي روشنفكران آزاد ومدافع دموكراسي و حقوق بشر به نقد خشونت و انتقامجويي ميپردازند و از لزوم رعايت قواعد دموكراسي سخن ميگويند، اما از سوي طيف سلطنت طلبان و تند روها به دفاع از جمهوري اسلامي متهم ميشوند.
همين روشنفكران نزد روحانيان سنتي به عنوان افراد بيدين ولا ابالي معرفي ميشوند كه با اساس دين مخالفند. درچنين فضايي عوام فريبي و برخورد قاطع وسركوبگرانه با دشمنان آزادي مردم كه تنها طرفداران پيوند دين وسياست معرفی شده اند به كرسي مينشيند و به همين بهانه دستگاههاي امنيتي وسركوب شكل ميگيرد. پايه هاي حكومتي ديكتاتور بنا ميشود. با آزادي حجاب و روابط جنسي آزاد و مشروبات الکلی خيليها گمان ميكنند به دموكراسي و آزادي رسيدهاند.
برخي گروههاي سياسي مدعي سهم خواهي شده و كناررفتن جمهوري اسلامي را نتيجه اقدامات خودشان ميدانند. آنها مدعي اند بقيه نيروها بايستي زير نظرآنها كاركنند. درگيريهاي سياسي جديدي آغازميشود.
مطالبات قومي ونژادي هم فرصت يافتهاند و هركدام سازي مينوازند. اقليت هاي مذهبي هم فعال شده اند ودنبال احياي حقوق خود وتبليغ انديشه هاي خود و یارگیری هستند. تشتت و پراکندگی بيم تجزيه كشور وشايد هم شايعه آن را تقویت کرده و وجود ديكتاتوري را كه ايران را نجات دهد توجيه پذير ميكند.
دركنار اين فضا مراسم سنتي مذهبي به رهبري روحانيان سنتي و قشري درحال گسترش است. بي آنكه به امورسياسي و حكومتي كاري داشته باشند. حاكميت هم مادام كه آنها به كارخود مشغولند كاري به آنها ندارد و چه بسا مشوق آنها هم باشد.
اولين قرباني اين حكومت، روشنفكران لائيك و كساني هستند كه دم از دموكراسي وقانون ميزنند و با روش های سرکوب گرانه و خشونت آمیز مخالفند. قرباني هاي بعدي به ترتيب به مسلخ ميروند تا نداي مخالفي باقي نماند.
روشنفكران ازخود ميپرسند چي فكر ميكرديم چي شد؟ راستي گره كوركاركجاست؟
درود
پاسخحذفکله ام که داغتر بود، در گذشته های نزدیک، ساعتها به این گره ها فکر میکردم...
به گمانم ما با دین مشکل فرهنگی داریم، با سیاست مشکل فرهنگی داریم و با... و با... و ما حتی با فرهنگ مشکل فرهنگی داریم.............
پاینده ایران
نی پرست
ejraye demokrasi va hoghooghe bashar bedoone ghodrate polisi momken nist va bayad be in nokteh dar nazarate dariosh homayoon tavajoh kard. yek mesal: hameh bayad be hoghoogh ham ehteram bezaran...bi hejab bayad be ba hejab ehteram bezareh va baraks...ageh tarafrade hejab ya bihejabi khast in jadaro ye tarafe koneh va jormi alayeh tarafe moghabel mortakeb sheh bayad gereft va mohakemash kard che farde adi bashe che marjae taghlid vaella bedoone ghodart polis va ghanoon adama be hoghooghe ham ehteram nemizaran. dar aljazayer ham mosalmana sare nevisandeh va shaero miboridan...chenin jormi bayad barkhorde shadid bahash besheh...yeh karikator dar denmark montasher misheh va mosalmoona ejazeh be khodeshoon midan har ghesghereghi rah biandazan vali khodeshoon parchame yeh keshvaro zire pa mizaran va rosh rejeh miran va ino ehanat be yek mellat nemidoonan...m
پاسخحذف