۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

آن كه روي مين رفت و آن كه مين كاشت

گرچه خيلي از كساني كه امروز به مال و مقامي رسيده‌اند از ياد برده‌اند اما كم نيستند كساني كه هنوز ذهنشان را از خاطرات جنگ پاك نكرده‌اند. روزهايي كه خاك وطن در اشغال بيگانه بود و بسياري هموطنان خانه و كاشانه از دست داده و در شهرهاي ديگر آواره بودند. آن روزها براي جلوگيري از پيش‌روي رزمندگان ايران، عراقي‌ها در بسياري نقاط مرزي مين‌گذاري كرده بودند. زمان عمليات نيروهاي ما به اين ميدان‌هاي مين برمي‌خوردند. چند بار اين اتفاق افتاد. در آن لحظات فرصت كافي براي پاكسازي ميادين مين نبود، وسايل مدرن براي اين كار نيز پيش‌بيني نشده بود.

در آن لحظات سرنوشت‌ساز شيرمرداني پيدا شدند و جان خود در طبق اخلاص نهادند تا با تكه‌تكه شدن خود، مين‌ها را از سر راه بردارند. يكي از آنها داوطلبانه به ميدان مين پا مي‌گذاشت و پيش مي‌رفت تا جايي كه پايش روي ميني مي‌رفت و با انفجار آن با تني پاره‌پاره به گوشه‌اي پرتاب مي‌شد و به شهادت مي‌رسيد. داوطلب بعدي راه او را ادامه مي‌داد و مين بعدي را منفجر مي‌كرد. با شهادت اين شيرمردان معبر پاكسازي مي‌شد و رزمندگان از مسيري كه آنها رفته بودند به سلامت مي‌گذشتند و دشمن را به عقب مي‌راندند. آنان كه روي مين رفتند نه در كاشتن مين‌ها نقشي داشتند و نه بدهكار مردم و انقلاب و نظام بودند. اگر داوطلب چنين جانبازي نمي‌شدند، باز هم در انجام وظيفه ديني و ملي كوتاهي نكرده بودند. تنها چيزي كه آنها را به اين جانبازي داوطلبانه كشاند باور خاص آنان بود. آنها به اين اعتقاد رسيده بودند كه براي حفظ انقلاب و نظام و كشور چه باك كه خود را فدا كنند.
بي‌گمان براي آنها هم دنيا و زيبايي‌هايش جذاب بود. اما ايمان و اعتقادشان به ماندگاري آرمان‌ها و نظام اسلامي اين انتخاب را بر آنان آسان نمود.
امروز از جسم تكه‌تكه شده آنان اثري نمانده‌است. اما تصميم سرنوشت‌ساز آنان محك و ميزاني براي مدعيان هر زمان شد.
در سال‌هاي اخير شاهد بوده‌ايم در زندان‌ها اتفاقاتي افتاده است كه حيثيت نظام اسلامي و كيان انقلاب اسلامي را به خطر انداخته‌است. در يك مورد كه به قتل يك ايراني تبعه كانادا انجاميد، روابط حسنه دو كشور لطمه‌اي جدي خورد و پيامدهاي سوء آن را هنوز ملت تحمل مي‌كنند. اما با گذشت چند سال از آن واقعه هيچ كس از مقامات مربوطه حاضرنشد مسئوليت اين جنايت را بر عهده گرفته و با فداكردن خود چهره نظام اسلامي را از لوث آن پاك كند.
اخيرا" نيز اعمال زشتي در كهريزك به وقوع پيوست كه با اطلاع رهبري از آن، دستور پيگيري مسأله صادرشد. مجلس شوراي اسلامي گزارشي ناتمام از آن ارائه كرد. اين وقايع بيش از هرچيز حيثيت و آبروي نظام و انقلاب را به خطر انداخت. اما هيچكس پيدا نشد كه براي حفظ نظام از پست و مقام خود بگذرد و مسئوليت اين خطاهاي آشكار را بر عهده گرفته و چهره نظام را از اين پليدي‌ها پاك كند.
به راستي چرا ديگر كسي داوطلب نمي‌شود روي مين رفته، و براي حفظ نظام اسلامي و بقاي آن خود را فدا كند؟ مگر اينان كه سال‌هاست پست و مقام‌هاي مربوطه را در انحصار خود دارند، براي حفظ نظام دست به اين اقدامات نزده‌اند؟ چگونه اكنون راضي مي‌شوند نظام را لكه‌دار كرده و حيثيت و آبروي آن را فداي حفظ خود كنند؟ تفاوت آنها با كساني كه به تضعيف نظام متهم مي‌شوند چيست؟
مگر آنان كه بي هيچ تقصير و كوتاهي در انجام مسئوليت، با تكه‌تكه شدن خود، بقاي نظام را تضمين كردند و امنيتي فراهم كردند تا مديران امروز با خيال راحت صندلي‌ها و پست‌ها را اشغال كنند، چه از اين مسئولين كمتر داشتند؟ هرچند بايد از پيشگاه آن شهيدان براي چنين قياسي بي‌مورد پوزش خواست. آنان نه مدعي بودند و نه خطاكار و نه حتي متهم به قصور و كوتاهي. برخي كه ادعايشان گوش فلك را كر كرده است كاش يك جو از آن غيرت را به ميراث برده بودند. كسي كه سال‌ها به بهانه حفظ نظام، نويسندگان و روزنامه نگاران را به اتهام تضعيف نظام و تشويش اذهان عمومي به مجازات محكوم مي‌كرد، چگونه براي حفظ نظامي كه همه مال و مقامش را از آن دارد حاضرنيست هيچ هزينه اي بپردازد؟
مسئولين مربوطه حتي درصورت بيگناهي، چرا به شكرانه اين جاه و مقامي كه به بهاي خون آن شهيدان نصيب‌شان شد به آنان تأسي نمي‌كنند؟ چرا به جاي اين كه فداكاري كرده و داوطلبانه خطاها را بر عهده گيرند و نظام و انقلاب را تبرئه كنند، با وجود اتهام، از خود سلب مسئوليت كرده و جنايات برملا شده را به ناكجاآباد حوالت مي دهند؟ درحالي كه مين‌ها را اينان خود بر سر راه نظام كاشته اند.
درروزنامه اعتماد چهارشنبه 28 بهمن 1388 چاپ شد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر