۱۳۹۲ دی ۱۳, جمعه

پیامبر و شاخص دینداری

پیامبر و شاخص دینداری
مهدی غنی
در چهارده قرنی که ازظهور پیامبراسلام در سرزمین عربستان می گذرد، قبیله ها، نحله ها و نسل های متفاوت و گاه متضادی آمدند و رفتند، در حالی که خود را یگانه پیرو حقیقی او  و راه و رسم خویش را تنها نمونه واقعی دیانت او معرفی کردند.
هنوز اولین نسل همراه او زنده بودند که دو جریان متخاصم هردو به نام او درمقابل هم صف کشیدند. معاویه عموزاده ا
 
و در دمشق کاخ سبزی برافراشت و خود را جانشین او دانست، و در مقابل علی ع یار دیرینه و عموزاده دیگر پیامبر که حاکم قانونی زمان بود شمشیرکشید. از این پس روایتگر اسلام محمد (ص) پادشاهی شد که اشرافیت مضمحل شده را در قالبی جدید احیاکرده بود. از آن سو علی و یارانش نیز از پیامبر سخن می گفتند و گفتمانی دیگر را نمایندگی می کردند.
هر چند عوام  خرد خدادادی را یکسره به بلندگوهای سلطان سپرده بودند و پیام پیامبر را از زبان جیره خواران حکومت معاویه می شنیدند، اما محمد(ص) میراثی خدشه ناپذیرگذاشته بود که حقیقت را برای جستجوگران عریان می کرد.  کتابی که نامش را "خواندنی- قرآن" گذاشت و علی ع مردم را به خواندن و فهمش ترغیب می کرد و معاویه تنها تقدیسش نمود و برای سرکوب مخالفان برسرنیزه اش کرد و عوام را فریفت. دردناکتر آنکه علی ع با شمشیر همراهانی که تقدس را جانشین تعقل کرده بودند به شهادت رسید.
اما این کتاب خواندنی برای جستجوگران پیام ها و شاخص های  روشنی  داشت که پس از قرن ها تحریف و تأویل همچنان می درخشد و مرزها را روشن می کند:
1-      هرچند درعرف بشری، قدرتمندان همواره می کوشند خود را از تباری برتر و خاندانی ریشه دار معرفی کنند، کتاب تصریح کرده است محمد نه از تبار شاهان و اشراف و کاخ نشینان، که از تبار یتیمان و محرومان بوده است: "الم یجدک یتیما" فآوی و وجدک عائلا" فاغنی ووجدک ضالا فهدی" آیا ترا یتیمی نیافت پس پناه داد و محرومی که بی نیاز کرد و گمگشته ای که هدایت نمود".سوره ضحی.
2-      درحالی که معاویه صلاحیت تشخیص نر و ماده بودن شتر راهم برای مردم قائل نبود، و حکم حاکم را و لو خلاف واقع عینی واجب الاطاعه عنوان می کرد1، درکتاب می خوانیم زنی به نام خوله به مناسبات حاکم در مدینه نزد پیامبر اعتراض می کند و حکم پیامبر را نمی پذیرد و خدای محمد ص جانب زن را می گیرد و قانون جاری را به سود زن معترض باطل می کند 2 و نام سوره را مجادله می گذارد تا به بشریت بیاموزد که همه انسان ها حق تشخیص و اظهارنظر را دارند.
3-      گویی می دانسته است که بعد از او اصل دین و دینداری مخدوش می شود. اینکه چه کسی دینمدار است پاسخ روشنی ندارد. گویی پیامبر می دیده است که پس از چندی گروهی به نام دین اشرافیت گذشته را بازسازی می کنند و غارت اموال مردم را در لفاف دینداری مشروعیت می بخشند و یاران و همفکران او را به مسلخ می کشانند و دینداری را در آداب و رسوم ظاهری منحصرمی کنند. درکتاب خواندنی(قرآن) با طرح پرسشی در این زمینه اذهان جستجوگر را به چالش می کشد: "آیا دیده ای  کسی که دین را دروغ می پندارد؟"(سوره ماعون اولین آیه). پرسشی که نحله ها و قبیله ها و زمان های مختلف پاسخی متفاوت به آن می دهند. 
سپس خود پاسخی روشن، کوتاه و قاطع می دهد. پاسخی که فهمش نیاز به تخصص های فلسفی و کلامی و آکادمیک ندارد.
" آیا دیده ای  کسی که دین را دروغ می پندارد؟ آن کس که یتیم را از خود می راند و دیگران را برای سیرکردن محرومان تحریض و تحریک نمی کند"! سوره ماعون.
پاسخی که دینداران رسمی را شگفت زده می کند و دین گریزان را به تأمل می افکند. شگفتی و تأملی که در آیات پس از آن دو چندان می شود. شگفتی از این همه فاصله و تأمل در واقعیتی ناشناخته. فاصله ها را می توان در پاسخی دید که به آن پرسش نخستین می دهند.
پی نوشت:
1-معاویه در نزاعی میان دو تن بر سر مالکیت یک شتر، حکم کرد این ناقه(شترماده)  از آن فلانی است ، در حالی که جمل یعنی شترنر بود. طرف مغبون علیرغم این واقعیت ملموس نتوانست حکم  خلیفه را تغییردهد. بررسي تاريخ عاشورا، دكتر محمد ابراهيم آيتي بيرجندي،  ص 48 نقل از مروج الذهب مسعودی
2- تفسير نمونه (ج : 23ص :407 و 408)
چاپ شده در روزنامه شهروند 9 دی 1392

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر