۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

کف بینی انتخابات

قدیم بود الان هم هستند کسانی که کف بینی می کنند. دست شما را می گیرند و از روی خطوط دست می گویند آینده شما چنین و چنان است. چه خطری شما را تهدید می کند و چه موفقیت هایی در پیش دارید. برخی معتقدند خطوط دست واقعا" بیانگر خصوصیات خاصی درانسان هاست و برخی این کار را بیشتر به رمالی و عوام فریبی نزدیک می بینند. اما در این نوشته در باره سرنوشت فرد پیش گویی نمی شود بلکه جریان های موجود کف بینی شده اند. حالا چقدر درست از آب درمی آید خدا می داند و ما هم چهارسال بعد خواهیم دانست. به هرحال فال است و تماشا.

1- احمدی نژاد پیروز شود

اگر در دور اول احمدی نژاد پیروز شود، بدترین گزینه برای جناح اصولگرا خواهدبود. اولا ممکن است رئیس دولت نسبت به گذشته خودمحورتر شود. ایشان با توجه به تفکرات رویایی خودش می تواند بگوید تشکل های اصولگرا از من حمایت نکردند بلکه انتقاد هم کردند، دو کاندیدای اصلاح طلب علیه من سمپاشی کردند، یک کاندیدای اصولگرا علیه من وارد میدان شد، اما به خواست خدا و مردم مؤمن من پیروزشدم. پس هم نظرکرده خدا و امام زمانم و هم مقبول مردم. لذا در روند آینده کمتر به اصولگرایان و نخبگان راست بها داده و خودرأی تر شود. در چهارسال قبل که مدیون جریان های اصولگرا بود گاه در مقابل مجلس اصولگرا هم می ایستاد و برای آنها تعیین تکلیف می کرد. یا بدون هماهنگی با مقام رهبری به صورت خودرأی سازمان حج را با گردشگری ادغام می کرد تا چه رسد به این دوره که خود را مدیون آنها هم نمی داند بلکه در انتخابات از آنها عبورکرده است. شکاف میان جریان های اصولگرا شدت یافته و تضادها عمیق تر می شود.

دوم اینکه در چهار سال بعد باید وعده های داده شده عملی شود. درحالی که بسیاری از این وعده ها با سازماندهی و مدیریت وی عملی نیست. لذا نارضایتی که درمیان مردم شروع شده گسترش می یابد. بحران های صنایع و کشاورزی عمیق تر شده و اصناف مختلف در برابر دولت ایستادگی خواهندکرد، بویژه که از نظر مالی نیز وضعیت سابق تجدید نمی شود.

سوم اینکه به لحاظ سیاست خارجی ایشان باید تکلیفش را با امریکا روشن کند یا وارد مذاکرات مسالمت آمیز شود و به شرایطی که آنها دارند تن بدهد و رابطه با امریکا را برقرارکند دراین صورت دچار یک تضاد بنیادی می شود. موضع به ظاهر رادیکالی که داشته و با آن نیروهای اصول گرا را جذب می کرده از دست می دهد. باید از آن به بعد به طبقه ای تکیه کند که نماینده طبیعی آن نیست. ضمن این که با شعارهای رادیکال گذشته اش دچار تناقض می شود. اما اگر به خواسته های امریکا تن ندهد با مشکلاتی روبرو می شود که نارضایتی عامه را به دنبال خواهد داشت.

از طرفی دولت با مطالبات قومی و مذهبی که در این انتخابات مطرح شده و مقام رهبری نیز مشروعیت آنها را اعلام کرده و در تب و تاب انتخابات امکان بروز یافته روبروست. این که مقام رهبری اعلام کرد هرکس به اعتقادات برادران اهل سنت اهانت کند مزدوراست گرچه با بی تفاوتی از سوی جریان حاکم روبروشد اما این طیف اصولگرا را با زیر مجموعه خودش با چالشی جدی روبرو خواهد کرد. از سویی باید مقید به رهنمودهای مقام رهبری باشد و از سوی دیگر زیرمجموعه آن با این تفکرات فرقه ای نهادینه شده اند. بنابراین دولت دهم بر سر شاخی نشسته که بن آن را با دست خودش می برد.

لذا در چهار سال بعدی این روندی که طی شد شدت بیشتری خواهد یافت. پیش بینی می شود که اگر دولت فعلی پیروز شود، اصولگرایان در میانه کار مجبور می شوند از طرق قانونی با آن برخوردکنند که برای آنان هزینه کمی دربرنخواهد داشت(ماجرای پالیزدار چشمه کوچکی از این هزینه هابود). درغیراین صورت اصولگرایان باید تمامیت خودشان را برای همیشه هزینه جریان احمدی نژاد کنند که بعید است سرهنگان خود را فدای سربازان کنند.

به نظر می آید با عملکرد افراطی دولت دهم، بسیاری اصولگرایان عاقل و سالم به سمت یک ائتلاف ملی و وفاق ملی سوق داده شده و از جناح گرایی و گروه گرایی دست برمی دارند(کما اینکه این حرکت شروع شده است). تفکر سیاه و سفید دیدن کمرنگ می شود. این وضعیت به نفع اصلاحات است و پس از آن می توان به فکر یک توسعه پایداربود.

نکته چهارم اینکه اقای احمدی نژاد بعد از پیروزی به تحقیر اصلاح طلبان هم خواهد پرداخت که شما علی رغم همه این تبلیغات و سیاه نمایی هایتان نتوانستید رأی بیاورید. این تحقیر سازنده است. از این جهت که اصلاح طلبان به فکر کارهای جدی تر و اساسی تر بیفتند. به جای رقابت های غیراصولی با یکدیگر، همگراتر شوند و به انسجام بیشتر و اصلاح ذات البین و کار آموزشی با مردم روی آورند. لذا در دور بعد با پختگی و انسجام بیشتر روی کار می آیند و کارنامه بهتری از خود ارائه خواهندداد.

2- کروبی پیروز می شود

در صورتی که آقای کروبی بیاید سرکار، با توجه به شعارهایی که از سوی ایشان داده شده مردم مطالبات زیادی از ایشان خواهند داشت. تاحدی همان توقعی که مردم چهار سال پیش از دولت آقای احمدی نژاد داشتند از ایشان خواهند داشت. بویژه چون نزدیکان ایشان برای اثبات برتری ایشان تصویر فوق العاده ای از ایشان ترسیم کرده اند بنابراین توقع خودشان هم از ایشان تا حدی بالاست. اما ایشان بخشی از این مطالبات را ممکن است جواب بدهد اما چون توقعات افزون بر توان است نارضایتی در عمل شروع به افزایش می کند. اولین نارضایتی از سوی نزدیکان شروع می شود.

برخی مشکلات اقتصادی جنبه زیربنایی داشته و نیاز به برنامه ریزی کلان دارد. با نابسامانی چهارسال گذشته نیز کارمشکل ترشده است. بخشی از مردم که به ایشان رأی داده اند توقع دارند ایشان پول نفت را سر سفره شان بیاورد که نمی شود. مگر آن که ایشان در ابتدای کار به اصلاح تصویر مردم و توقعات رأی دهندگان بپردازد که کار مشکل و مخاطره انگیزی است.

درمیان اصولگراها نیز تحولاتی رخ می دهد. از یک طرف چون از دولت نهم رهایی یافته اند بخشی از آنها خوشحالند که کار به آنجا نرسید که خودشان آن را بردارند. اما از سویی دیگر بخشی که به طیف دولت نهم نزدیک است طلبکار می شوند. آنها می گویند اگر ما چهار سال دیگر سر کار بودیم چنین و چنان می کردیم. در مقابل دولت به اپوزیسیونی تبدیل می شوند که برای عوام تاحدی جاذبه دارد. بخش های قضایی و امنیتی که در اختیار آنهاست تهاجم و محدودیت را بیشتر می کنند. نقش ریش سفیدی آقای کروبی درمیان آنها که اکنون در مقام رقیب است اثربخشی کمتری نسبت به گذشته دارد. البته موفقیت آنها به عملکرد دولت جدید بستگی دارد. اگر دولت بتواند نارضایتی عمومی را مهار کند، اپوزیسیون جدید چندان خریدار نخواهد داشت. اما اگر دولت کارنامه خوبی نداشته باشد این اپوزیسیون دوباره مقبولیت پیدا می کند و بخشی از عوام هم می گویند اگر آنها چهارسال دیگر مانده بودند مثلا مسکن مهر به سرانجام می رسید، طرح های استانی انجام می شد، به تکنولوژی هسته ای دست یافته بودیم و .....

مسئله دیگر سیاست خارجی است. آقای کروبی لاجرم باید در رابطه با امریکا به سرانجامی برسد. درصورتی که به توافقاتی با امریکا دست یابد، برخی اصولگراها با طرح شعارهای چپ و تندروانه، دولت را متهم به سازش می کنند. کما اینکه هم اکنون گذشته را علی رغم تأیید مقام رهبری سازشکارانه می دانند. البته هماهنگ شدن اقای کروبی با رهبری می تواند تا حدی مانع ایجاد بحران داخلی شود. از طرف دیگر آن بخش اصولگراها که در امور تبلیغاتی و فرهنگی فعالند، فعالیت خود را تشدید کرده و ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی را علم کرده و بهانه سازی می کنند. از جمله در زمینه دامن زدن به تضاد شیعه و سنی، فعالیت ها بسیار گسترش خواهد یافت و بحران درست می کنند که این هم از چالش های دولت خواهد بود. با توجه به زمینه های موجود در انتخابات و اینکه بعد از آن مانع و رقیبی جدی وملموس نیست، ممکن است فاصله میان اصلاح طلبان بیشتر شود.

3- موسوی پیروز می شود

از آنجا که میرحسین چندان مطالبات و شعارهای مشخص روزمره ای را مطرح نکرده است مشکل کروبی و احمدی نژاد را ندارد که با انباشت توقعات روبرو باشد. نکته دوم این است که موسوی چون در سال های اخیر سابقه تنش با اصولگرایان را نداشته بلکه از مقبولیتی میان بدنه آن جریان برخورداراست تهاجم نسبت به او از سوی تندروان اصولگرا ابتدا با اقبال روبرو نیست. در گذشته موسوی یک امتیاز قوی نسبت به محافظه کاران وجود دارد و آن تأییدات امام خمینی از ایشان است که مخالفت آنها را با موسوی قدری مشکل می کند. ازطرف دیگر حامیان روحانی و نیز طیف رزمندگان از وی امر تفاهم را ساده ترمی کند. بویژه اگر در این دوره هم مانند گذشته دولت ائتلافی تشکیل بدهد و نیروهای عاقل و سالم اصولگرا را به کار گیرد احتمالا می تواند به سمت یک وحدت ملی پیش برود.

نکته سوم این است که متانت وصداقت او نیز در میان مردم و نیروهای طرفین نوعی آرامش و تعادل را القا می کند. الزامی هم ندارد که انتقاداتی که به عملکرد جریان اصلاح طلبی وارد شده است برعهده گیرد. درعین حال می تواند در آشتی دادن نسل جوان با آرمان های انقلاب و کاهش تنش در این زمینه تا حدی پیش برود.

اما جریان حامی دولت نهم همچنان حالت طلبکارانه خودش را تا حدی حفظ خواهد کرد. تهاجمات و محدودیت های اعمال شده از سوی این جریان یکی از مشکلات دولت خواهد بود. دولت اگر نتواند کارنامه موفقی ارائه داده و رضایت عمومی را بدست آورد، جریان مدعی مقبولیت می یابد.

4- محسن رضایی پیروز می شود

موفقیت وی هم برای اصلاح طلبان و هم برای حامیان دولت نهم شوک بزرگی ایجاد می کند. این حالت نشان می دهد که تبلیغات گسترده دولت نهم از طریق رسانه ملی و نیز امکانات دولتی اثری نداشته و مردم از این جریان دلسرد شده اند. از طرفی عدم اقبال مردم از اصلاح طلبان نیز به اصولگرایان نویدهای جدیدی می دهد. آنها به این نتیجه می رسند که درصورتی که همچون رضایی به روز شده و با رویکردی علمی و تخصصی به مسائل بپردازند موفق خواهند بود. این گزینه جریان ها و تفکرات سنتی رامتحول می کند. از سوی دیگر مواضع محسن رضایی بسیار نزدیک به گفتمان اصلاحات است، هرچند وی خود را اصولگرا می داند. لذا موفقیت وی به نوعی مشروعیت یافتن گفتمان اصلاحات نیزهست. اما حامل این گفتمان اکنون تغییریافته است.

کسی که در دوران دفاع مقدس فرمانده عالی سپاه بوده، با اصلاح طلبان رابطه ای نداشته و اصولگرایان او را از خود می دانستند وقتی می گوید اگر دولت نهم سرکار بماند کشور رو به سقوط می رود، سخن کمی نیست. این سخن جریان اصولگرا را به درون خود و بازبینی مواضع گذشته سوق می دهد.

نکته دوم اینکه محسن رضایی قول دولت ائتلافی را داده است. این سخن هم بدان معنی است که جریان های سیاسی فعلی از جمله اصلاح طلب و اصولگرا هر دو مشروعیت دارند. چنین نیست که یکی حق و دیگری باطل یا یکی بیگانه پرست و دیگری انقلابی باشد. این نگاه هم به تلطیف و تعادل جامعه کمک می کند. حامیان دولت نهم چنانچه در مقابل این دولت کارشکنی کنند منزوی شده و بیشتر پایگاه های خود را از دست می دهند و درصورتی که جذب آن شوند به تدریج بخش عمده ای از آنها استحاله شده و از تفکرات قبلی خود دست برمی دارند. در زمینه سیاست خارجی با توجه به پیشینه اش در دفاع مقدس، ممکن است کمتر مورد تهاجم تندروها قرارگیرد و راحت تر می تواند سیاست تنش زدایی را پیش ببرد.

پیروزی وی به اصلاح طلبان هم می فهماند که گفتمان اصلاح طلبی در جامعه مقبولیت دارد اما این اختلافات و مسائل فیمابین نیروهای اصلاح طلب است که مانع پیروزی آنهاست. بنابراین عقلای قوم باید برای این معضل به فکر چاره باشند.

به هرحال در هرصورت امیدواریم خدا عاقبت ما را ختم به خیرگرداند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر