۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

رايحه خوش يا ناگوار

اين روزها نگاه سياسي بر خيلي ذهن ها حاكم شده است كه همه مسائل را از اين دريچه مي بينيم. گاه اين نگاه سياسي به جنبه هاي امنيتي و بدبيني هم ممزوج مي شود. اما اجازه دهيد دركنار اين نگاه ها، از يك زاويه ديگر هم به مسائل جاري بنگريم.

سفر رئيس جمهور به كشورهاي لاتين مانند ونزوئلا و بوليوي و ... و اعلام اتحاد ضدامپرياليستي از سوي طرفين گرچه براي بعضي جوانترها شعارهايي تكراري و بي نتيجه تعبيرمي شود اما به نظر مي آيد از جنبه ي ديگر اين ارتباطات و عملكردها يك تحول يا استحاله سياسي و فرهنگي را نويد مي دهد. خيلي ها از ياد برده اند جرياني كه امروز به نام اصولگرا ناميده مي شود و بخصوص هسته سخت آن كه اكنون حاكميت يافته، درگذشته هاي دورتر خود را دشمن سرسخت و آشتي ناپذيرماركسيسم و سوسياليسم مي دانست و اين موضعگيري به نحوي هويت و مرزبندي اين جريان را با جريان هاي رقيب مشخص مي كرد. آنها كه تنش هاي سال هاي اول انقلاب و حتي قبل از آن را بخاطر دارند به ياد مي آورند كه چه حساسيتي حتي برسر واژه هايي بود كه بويي از سوسياليسم و كمونيسم مي داد. واژه هايي چون خلق، كارگر، ديالكتيك، طبقات و حتي جنگ فقر و غنا و.... كه گاه از سوي روشنفكران ديني هم به كار گرفته مي شد از سوي جريان مزبور به عنوان نشانه هاي تفكرالتقاطي و چپ زده قلمداد مي شد.

حتي در دولت خط امام دوران جنگ نيز چالشي جدي بر سر همين موضوع بود. برخي جريان هايي كه بعدها نام اصولگرا را برخود گذاشتند در آن روزگاران دولت مورد تأييد امام را به دليل تبعيت از اقتصاد دولتي و برنامه اي كه گمان مي رفت همان اقتصاد سوسياليستي است محكوم مي كردند. برخي دولتمردان آن روز را به داشتن افكار ماركسيستي و گرايش به سياست هاي چپ گرايانه متهم مي كردند. آن روزها كه كشور ما با صدام وحاميان غربي اش درگيربود، در صحنه جهاني عمدتا" با كشورهايي نظيركره شمالي و روماني و اقمارشوروي و غيرمتعهدها درارتباط بود. درحالي كه حاميان دولت امروز درآن زمان شوروي را دشمن و چه بسا خطرناكتر مي پنداشتند. در ديدگاه آنان كشورهاي سرمايه داري حداقل درزمره اهل كتاب بودند و چيزي از خدا و پيغمبر سرشان مي شد و به مسلمانان نزديك تربودند، اما كشورهاي سوسياليستي در شمارمنكرين خدا و ديانت جا مي گرفتند.

اما چرخش روزگار كار را به جايي رساند كه اكنون كه آن جريان سكان اجرايي كشور را برعهده گرفته است، شگفت آن كه سياست هايي مشابه همان ايام را به كار مي گيرد. باز هم نزديكترين كشور دوست و متحد ما ونزوئلاست و بوليوي، مهم ترين طرف تجاري ما چين كمونيست(علي رغم سركوب مسلمانان درآنجا)، كشور مورد اطمينان و حامي ما روسيه و ... اقتصاد ما همچنان دولتي و سياست هاي تجاري اش نافي بخش خصوصي مولد.

اين كه اتخاذ اين سياست ها تا چه حد تأمين كننده منافع ملي ماست مسأله اي است كه نياز به بحث كارشناسي خاص خود دارد، بحث ما دگرديسي فكري و فرهنگي نيروهاي مؤثر سياسي است. به نظر مي آيد جريان حاكم امروز درحال نوعي تجديد نظر در باورها يا حداقل ادعاهاي گذشته خود است. رايحه اي خوش يا ناخوشي كه به مشام مي رسد، رسيدن به نوعي ديناميسم در اصول فكري و لحاظ كردن موقعيت و شرايط در پياده كردن اصول و ارزش هاست.

بي ترديد اين چرخش ها مي تواند در انسجام دروني اين جريان تأثيرات منفي گذاشته و همچون دوران گذشته به چالش هاي فكري و ايدئولوژيك درون آن بينجامد و عاملين اجرايي به تخطي از اصول و مصلحت گرايي متهم شوند، مگر آن كه با تبيين فكري مواضع جديدشان، ارتقاء فكري يافته و به انسجام برتري نسبت به گذشته دست يابد كه دراين صورت بايد ورود آنان را به جرگه اصلاح طلبي خوش آمد گفت.

روزنامه اعتماد، دوشنبه 9 آذرماه 1388



۲ نظر:

  1. http://news.gooya.com/politics/archives/2009/12/097136.php

    پاسخحذف
  2. melak ba ma boodan ast rahzan bashi, amprialist bashi, mostabed bashi, bikhoda bashi, lat va obash bashi vaghti ba ma shodi hedayat shodehee. In tafakor ra anvaght dashtand alan ham darand tagheere zavaher tahavol nist baten haman ast...

    پاسخحذف